- - - - - - - -
/
ترانه موسوی که در تقاطع میرداماد و شریعتی کلاس آرایشگری داشت، ماشین خود را در یکی از خیابانهای فرعی بین حسینیه ارشاد و میرداماد پارک کرده بود و در تماسی تلفنی با یکی از دوستان خود قرار گذاشته بود قبل از رفتن به آموزشگاه به مسجد قبا سر بزند و آنجا یکدیگر را ببینند. هنگامی که دوست ترانه به محل قرارشان رسید دید ترانه دستگیر شده و سوار یک ون شد. ترانه موسوی در محل بازداشت موقتش که ساختمانی در نزدیکی پاسداران بود، شماره تلفن خود را به دستگیر شدگان دیگر داده و از آنان میخواهد در صورتی که آزاد شدند با خانوادهاش تماس بگیرند و دستگیری او را به خانوادهاش اطلاع دهند.
به گفته یکی از شاهدان عینی، «نیروهای ضد شورش و لباس شحصی روز هفتم تیر من و تعدادی از دستگیرشدگان را سوار بر ونهایی به ساختمانی در اطراف میدان نوبنیاد بردند و به آزار جسمی و روحی ما پرداختند. برخی از دستگیرشدگان را در همان بعد از ظهر به زندان اوین منتقل کردند اما من و بقیه را آزاد کردند. ترانه در میان ما بود. او دختری زیبا، خوشاندام و شیکپوش بود و بازجوییاش از همه بیشتر طول کشید. چشمهایش سبز بود. من و تعدادی را همان شب آزاد کردند و تعدادی را نیز پیش از آزادی ما به جاهای دیگری فرستادند. اما نیروهای لباس شخصی ترانه را همانجا نگه داشتند و حتا به او اجازه ندادند تا با مادرش تماس بگیرد.»
پس از حدود سه هفته که خانوادهاش از وی بیخبر بودند فردی ناشناس در تماس تلفنی به مادر ترانه گفت دخترش در بیمارستان امام خمینی کرج بستری است. آنها دلیل بستری بودن وی در بیمارستان را تصادف در حومه خیابان شریعتی و پارگی رحم و مقعد عنوان کردند. همچنین تأکید کردند بستریشدن ترانه به تجمع مسجد قبا بیارتباط است. سپس گفتند ترانه مشکل ناموسی داشتهاست و به همین دلیل میخواسته با شلنگ سرم، خود را حلقآویز کند. در پی این تماس تلفنی، خانواده ترانه موسوی به آن بیمارستان مراجعه کردند اما نتوانستند او را بیابند. مسوولان بیمارستان گفتند شخصی با این نام در این بیمارستان بستری نیست. اما یکی از کارکنان بیمارستان به آنها گفت لباس شخصیها خانمی با مشخصات ظاهری ترانه را در حالی که بیهوش بود به بیمارستان آوردند و در همان حالت بیهوش او را برگرداندند. احتمال تجاوز جنسی به او وجود دارد.
پدر ترانه موسوی نیز که بیماری قلبی دارد در پی بیاطلاعی از ترانه که تنها فرزندش بودهاست در خانه بستری شد.
یکی از دوستان ترانه اعلام کرد جسد سوختهٔ وی در اطراف قزوین پیدا شدهاست. به نظر میآید خانواده او از سوی مقامات امنیتی تحت فشار شدید و تهدید هستند. آنها از ارائه توضیح بیشتر به دوستان ترانه خودداری میکنند و حتی زمان و مکان تشییع جنازه ترانه را مشخص نکردهاند.
در پی مرگ وی سناتور جمهوری خواه آمریکا تدیوس مک کاتر طی نطقی در کنگره آمریکا در مورد وی صحبت کرد و با تایید این مطالب گفت ترانه در حوالی مسجد قبا توسط عوامل رژیم اسلامی دستگیر شد و سپس در محل بازداشتگاه به او تجاوز جنسی شد و مامورین رژیم او را به شدت مضروب کردند که باعث شد او را در حال کما به بیمارستان منتقل کنند. ترانه در بیمارستان مرد و ماموران رژیم برای پاک کردن آثار تجاوز، جسد او را آتش زدند و در اتوبان کرج قزوین رها ساختند.
روز سه شنبه 30 تیر 1388 در میدان هفت تیر و خیابان کریمخان بین نیروهای ضد شورش و مردم درگیری هایی رخ داد و دهها نفر در میدان هفت تیر بازداشت شدند.
نیروهای ضد شورش همراه با لباس شخصی ها با ضرب و شتم مردم تلاش کردند مانع برگزاری تظاهرات آرام آنها شوند.
کسانی که که برای تجمع به میدان هفت تیر آمده بودند بیش از چند هزار نفر بودند، و نیروهای امنیتی برای پراکنده کردن آنها را مورد ضرب و شتم قرار دادند.
حضور نیروهای ضد شورش و لباس شخصی ها در میدان هفت تیر و خیابان های اطراف چشمگیر بود و با هجوم وحشیانه به مردم اجازه نمی دادند که هیچ تجمعی شکل بگیرد.
یکی از اعضای جبهه ملی ایران گفته است: نیروهای امنیتی تعدادی از اعضای جبهه ملی ایران را نیز در میدان هفت تیر بازداشت کرده اند.
حسین عزت زاده و اصغر فنی پور اعضای شورای مرکزی، حسین مجتهدی، علی قادری، حمید مجتبایی، حسین ریاحی، و آقای کمیلیان از اعضای جبهه ملی روز سه شنبه در میدان هفت تیر بازداشت شدند.
حدود بیست نفر دیگر از مردم نیز در میدان 7 تیر دستگیر شدند اما چون تجمع به خبابان های اطراف کشیده شد احتمالا افراد دیگری نیز در این خیابان ها بازداشت شده اند.
تجمع روز سه شنبه به مناسبت گرامیداشت ۳۰ تیر ۱۳۳۱ برگزار شده است. جبهه ملی ایران دعوت کرده بود به مناسبت این روز پس از تجمع در میدان هفت تیر ، با اتوبوس به قبرستان کشته شدگان تحولات ملی شدن نفت در ابن بابویه حرکت کنند.
در ۳۰ تیر ۱۳۳۱ پس از تظاهرات در تهران و برخی دیگر از شهرهای ایران ، محمد رضا شاه مجبور شد که شرایط محمد مصدق را بپذیرد و دولت قوام السلطنه سقوط کرد.
محمد کامرانی ، جوان ۱۸ ساله ، روز ۲۵ تیر در اثر جراحات شدید که معلوم نیست در جریان درگیری ها و یا در زندان ایجاد شده از دنیا رفت.
او در درگیری های روز پنجشنبه ۱۸ تیر در حوالی میدان ولیعصر تهران بازداشت شد و پس از دستگیری به همراه تعداد دیگری از بازداشت شدگان به بازداشتگاهی در کهریزک انتقال یافت.
بعد از چند روز فهرستی از سوی مسئولان زندان اوین از بازداشت شدگان منتقل شده از کهریزک به زندان اوین منتشر شد که نام محمد کامرانی هم در میان آنها وجود داشت.
با پیگیری های خانواده کامرانی به آنها گفتند که روز چهارشنبه ۲۴ تیر، او از زندان آزاد خواهد شد و هنگامی که خانواده برای تحویل گرفتن محمد به زندان مراجعه کردند، به آنها گفته شد که به دلیل جراحاتی که به او وارد شده، به بیمارستان لقمان تهران منتقل شده است.
خانواده در بیمارستان لقمان با پیکر نیمه جان محمد روبرو شدند و با اصرار و تحت حفاظت ماموران، او را به بیمارستان مهر منتقل کردند، اما بعد از چند ساعت و علی رغم تلاش پزشکان، محمد از دنیا رفت.
پیکر محمد ، صبح روز شنبه در بهشت زهرا دفن شد.
« ای نخبگان حوزه، ای مراجع تقلید، ای علمای اعلام، ای روحانیون اصلاح طلب، من به شما اخطار می کنم. این مملکت و این مردم غنیمت اسلام است که به دست ما افتاده. با گفته ها و ناگفته های خود کاری نکنید که از دست ما برود. اگر رفت زیان آن به همه میرسد. همه سقوط میکنیم. »
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
ازدواج با دختران باکره در زندان
یک بسیجی که اخیرا بدلیل نرمش با دستگیرشدگان حوادث اخیر (آزاد کردن یک پسر 13 ساله و یک دختر 15 ساله) بازداشت شده بود در مصاحبه با "جی پست" می گوید، در گذشته قبل از اعدام دختران باکره با آنها ازدواج می کرده است. او می گوید: از این اقدام خودم اگرچه قانونی و شرعی بود، متاسفم، چون دختران از شب زفاف خود بیشتر از اعدام فردایشان می ترسیدند، برای همین ما به آنها قرص خواب می دادیم تا مقاومت نکنند. صبح که بیدار می شدند، مشتاقانه به سوی مرگ می رفتند!
منبع: http://www.jpost.com
___________________________________________
- - -
من به چشم های بی قرار تو قول می دهم
ریشه های ما به آب
شاخه های ما به آفتاب
می رسد
ما دوباره
سبـز
می شویم ..
شعر: قیصرامین پور
سازمانهای پشتیبان حقوقبشر با انتشار بیانیهای در برلین، اعلام کردند، که روز شنبه (۲۵ ژوئیه، ۳ مرداد) روز همبستگی جهانی با جنبش مردم ایران و مطالبات برحق آنان است. سازمانهای مدافع حقوقبشر از جمله خواهان توقف فوری خشونت دولتی علیه مردم و آزادی تمام زندانیان سیاسی شدند.
سازمانهای مدافع حقوقبشر با این فراخوان میکوشند، برنامههایی در سراسر جهان در اعتراض به نقض حقوقشهروندی در ایران برپا دارند. شیرین عبادی، دارنده جایزه صلح نوبل نیز از این فراخوان حمایت کرده است.
یکی دیگر از خواستههای سازمانهای پشتیبان حقوقبشر، بررسی نقض حقوق مردم ایران، پس از رخدادهای اخیر، زیر نظر سازمان ملل متحد است؛ زیرا پاسخ جمهوری اسلامی به «تظاهرات مسالمتجویانه» معترضان، ضرب وشتم، بازداشت، و کشتار بوده است.