دریغ است ایران که ویران شود - - کنام سگان و شغالان شود

هفتم آبان ماه روز کوروش بزرگ

پیام شاهزاده رضا پهلوی به مناسبت روز کوروش بزرگ

سه شنبه 5 آبان 1388
به نام ایران و به نام مردم ایران

ایرانیان،
۲۵۶۸ سال پیش از این، مردی بر تخت شهریاری ایرانزمین برنشست که نام اش می بایست با نام ایرانزمین گره خُورَد. کوروش هخامنشی، در پیرامونی به سیاست ورزی پرداخت، که تیره های ایرانی در پراکندگی به سر می بردند و در فراسوی مرزهای ایرانزمین نیز، خشم و کین و بی قانونی و تاریک اندیشی فرمان می راندند. او اما، با همبسته کردن همه ی ایرانیان زیر یک پرچم واحد و گرد یک فرهنگ سیاسی و اجتماعی مشترک، که بر بردباری پایه ای، خرد ورزی اصولی، کردار نیک و دلیری هوشمندانه استوار بود، کاخ با شکوهی را پایه گذاشت که با وجود همه ی گزندهای پنداشتنی، تا به امروز نیز فرونریخته است: تمدن ایرانی.

هم میهنانم،
پرسش این است: کوروش، که ایرانیان به حق او را پدر می نامند و امروز از زن و مرد و پیر و جوان آرامگاه اش را گلباران می کنند و بزرگ اش می دارند، آیا یک تافته ی جدا بافته بود و یا خیر، برایندی بود از فرهنگ خردمدار و انسان دوستانه ای که در اش پرورش یافته بود؟ من فکر می کنم پاسخ برای همه ی ما روشن باشد. کوروش، با همه ی یکتایی شخصیتی اش، از آن رو کوروش شد، چرا که فرهنگ و جامعه ای که در آن روئیده بود چنین امکانی را به او می داد.

پس امروز این بر یکایک ماست که برای بازیابی و بازسازی آنچه که نیای بزرگوار مان، کوروش، برای ما بر جا گذاشت، به وارسی و پژوهش آن فرهنگ پر فروغی بپردازیم که انسان هایی چون کوروش و همانند او را از زهدان خود زائیده بود. چرا که نمی توان کوروش را بزرگ داشت، اما برای فرهنگی که او از آن برامده بود، ارجی به جا نیاورد.

ایرانیان،
شکی نباید داشته باشیم که تداوم کوروش، پدر حقوق بشر ایران و جهان، جز با تداوم راه، سنت، و فرهنگ گرانمایه ای که او آن را نمایندگی می کرد، شدنی نیست. پس با خود می پرسیم، جایگاه و مفهوم انسان در سنت فکری کوروش چیست؟ جایگاه طبیعت، جایگاه دانش، جایگاه هنر و ادب؟ در سنت کوروش چه پنداشتی از مفهوم آزادی و مفهوم حق وجود دارد؟ تصور از خدا و اهریمن در این سنت چیست؟ تصور از دوست و دشمن؟ جایگاه زن در سنت کوروش هخامنشی کجاست؟ رابطه ی میان مرد و زن، رابطه ی میان فرزند و پدر و مادر چگونه و از چه رنگی است؟ خانواده، دوست و همسایه در چه ترتیب و بافتار اجتماعی ای جای دارند و ارتباط درونی شان چگونه است؟ فرهنگ و سنتی که فرزند ماندانا، کوروش بزرگ را در دامن خود می پرورد، چه دریافتی از نیک و بد، چه برداشتی از امر راست و امر دروغ دارد؟ بردباری را چگونه تعریف می کند و مرز شکیبایی را کجا می داند؟ پایه و ساختار قانون، در چنین سنتی، کجا و از چه جنمی ست؟ در یک جمله، جهانی بینی چیره بر آن تمدنی که کوروش را می آفریند، از چه گوهر و دارای چه ساز و کاری ست؟

هم میهنانم،
هنر پرسیدن و اندیشیدن بوده است که از ایران ما، تمدنی استوار بر روشن خِرَدی، تمدنی پرسنده و اندیشنده پدید آورده است. بیائیم با هم اندیشی و هم پرسی، شانه به شانه ی یکدیگر، برای ساختن آینده ای تابناک و انسانی، آینده ای که برامد بهترین های گذشته مان باشد، بر این سنت و هنر گوهربار ِ «ایرانی اندیشیدن» و «ایرانی پرسیدن» پای فشاریم؛

من، به عنوان یک آزادیخواه، با آگاهی کامل به نقش و مسئولیت تاریخی ام، روز کوروش بزرگ را به یکایک شما هم میهنان عزیزم شادباش می گویم. جنبش آزادیخواهانه ی مردم ایران، که برایندی از یک خودآگاهی ژرف تمدنی و تعهد به سنت درخشان فرهنگ و هنر و سیاست ایرانی ست، با نام کوروش هخامنشی گـره خورده است. با به یاد آوردن انــدیشه و گفتار و کـِردار کوروش بـزرگ، هـر ایرانی می داند که «آزادگی»، طبیعت سلب ناشدنی او، و «آزادی»، حق مسلم اوست. نسل جوان امروز ایران بهترین گواه برای اثبات این حقیقت انکار ناپذیر است که کوروش، در یکایک فرزندان اش، بیدار و هشیار است.

نام اش جاودان و راه اش، پر رهرو باد
خداوند نگهدار ایران باد
رضا پهلوی

همراه شو عزيز - 13 آبان 88

-
" استبداد مثل سگ می ماند. اگر فرار کنی دنبالت می کند و اگر دنبالش کنی فرار می کند.
سیزده آبان روزیست که باید مستبد را دنبال کنیم!"
از یک شبنامه در تهران
[ghods+sabz.jpg]

عزم رژیم برای اعدام برخی از متهمان وقایع اخیر ؛ زندانیان در معرض خطر اعدام فوری ؛ پشت پرده یک سناریو

-
سایت آفتاب: مخبر کمیته ویژه مجلس شورای اسلامی اعلام کرده است عزم دستگاه قضایی برای اعدام چهار تن از متهمان اغتشاشات اخیر جدی است. فرهاد تجری به روزنامه اعتماد گفت : اثبات عناد چهار تن از متهمان اغتشاشات اخیر با نظام جمهوری اسلامی برای دستگاه قضایی، عزم این دستگاه را برای در نظر گرفتن مجازات اعدام برای آنها راسخ کرده است.
شنبه گذشته بشیری راد مدیر روابط عمومی دادگستری استان تهران از صدور حکم اعدام برای سه متهم مذکور خبر داد و گفت : حامد روحی نژاد، «م ز» و «الف پ» به اتهام ارتباط با انجمن پادشاهی ایران و «ن ع» به اتهام ارتباط با منافقین به اعدام محکوم شده اند.
هرچند بشیری راد در گفت وگو با ایسنا صدور حکم اعدام برای چهار متهم فوق را غیرقطعی خوانده بود اما بنا به گفته تجری جرم این چهار متهم ثابت شده و عزم دستگاه قضایی برای آن جدی است.
ستار هدایت خواه عضو فراکسیون انقلاب (حامیان احمدی نژاد در مجلس) گفت : به آتش کشیدن اموال مردم، پرتاب نارنجک های دستی، ایجاد رعب و وحشت و برهم زدن نظم عمومی و اخلال در امنیت از مصادیق جرائمی است که مرتکبان آن شایسته مجازات اعدام خواهند بود. وی افزود : با اعدام برخی از متهمان اخیر است که می توان ایجاد امنیت در کشور را تضمین کرد.
اما مسعود پزشکیان عضو فراکسیون اقلیت با تاکید بر اینکه اعدام متهمان وقایع پس از انتخابات هزینه های سنگینی برای نظام در پی خواهد داشت، گفت تبعات آن بر سیاست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی تاثیر خواهد گذاشت.

پشت پرده یک سناریو: معترفان محکوم به اعدام دادگاه‌های نمایشی قبل از انتخابات بازداشت شده بودند

طی تحقیقات میدانی مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در این رابطه، محرز شد که اساساً هیچ یک از افراد فوق الذکر ارتباطی با خشونت‌هایی که دولت مدعی انجام آن شده و وقایع پس از انتخابات و حتی عضویتی موثر در سازمان‌های مورد اشاره نداشته‌اند.

خبرگزاری هرانا : بعد از بروز ناآرامی های پس از اعلام نتایج دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ایران که با اعلام پیروزی غیرمنتظره محمود احمدی نژاد که بسیاری آن را تقلب خواندند، آغاز شد، تعداد زیادی از شهروندان معترض ایرانی طی اعتراضات گوناگون بازداشت شدند.

بسیاری از این عده به عنوان «شرکت کننده» و بسیاری دیگر به عنوان «سازمان دهنده» بازداشت شدند، علیرغم اینکه آماری از تعداد دقیق بازداشت شدگان در دست نیست اما منابع دولتی دست کم از بازداشت پنج هزار شهروند در ایران خبر می‌دهند.

حکومت ایران همچون همیشه، دولت‌های غربی و گروه‌های سیاسی و بعضا مسلح مخالف خود را به دست داشتن در ایجاد اعتراضات مسالمت آمیز و گسترده متهم کرد.

در این رابطه، دادگاه‌هایی با نقایص حقوقی بسیار، برای رسیدگی به جرایم متهمان وقایع پس از انتخابات در ایران برگزار شد که در آن متهمانی به اتهام عضویت در سازمان‌های معاند نظام و نقش آفرینی در خشونت های پس از انتخابات در ایران مورد محاکمه قرار گرفتند.

از متهمان سازمانی و خشونت ساز مورد اشاره سه تن در دادگاه دوم پشت تریبون قرار گرفتند و ضمن قبول اتهامات خود مطالبی بر علیه خود نیز ایراد کردند.

در روزهای اخیر دستگاه قضایی اعلام کرد که برای سه تن از متهمان اخیر حکم اعدام صادر کرده است [1]. اسامی اعلام شده محکومین به اعدام عبارت است از : آرش رحمان پور، ناصر عبدالحسینی و محمدرضا علی‌زمانی، اما در تداوم همین روند روز گذشته حامد روحی نژاد دیگر متهم وقایع اخیر نیز به اعدام محکوم شد [2].

آنچه که اساس و محور این گزارش است مدعیات سیستم قضایی- امنیتی در خصوص این افراد است که عنوان شده "این افراد متهم(مجرم) به ایفای نقش در خشونت‌های پس از انتخابات هستند" و همین‌طور "عضویت موثر در گروه‌های محارب داشته‌اند". (کیفرخواست دادستانی در دادگاه دوم [3])


حقیقت موضوع :

طی تحقیقات میدانی مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در این رابطه، محرز شد که اساساً هیچ یک از افراد فوق الذکر ارتباطی با خشونت‌هایی که دولت مدعی انجام آن شده و وقایع پس از انتخابات و حتی عضویتی موثر در سازمان‌های مورد اشاره نداشته‌اند.

انجمن پادشاهی دارای دو پرونده با 11 متهم است که تلاش شده است به موضوع انتخابات ربط داده شوند، این افراد همگی به اتهام محاربه در زندان به سر می برند

پرونده اول دارای 9 متهم است که عنوان شده است از طریق محمدرضا علی زمانی به عنوان سرشاخه به انجمن پادشاهی وصل شده اند، تعداد و اسامی متهمان این پرونده عبارت است از :

1- محمد رضا علی زمانی، شغل دست اندرکار عرصه نشر و کتاب

2- احمد کریمی، متولد سال 58، شغل نجاری، ساکن اسلامشهر، متهم به محاربه

3- حامد روحی نژاد، متولد سال 64 ، شغل دانشجو، ساکن دودانگه تهران، متهم به محاربه

4- مجید علیی، 21 ساله ، ساکن اسلامشهر، متهم به محاربه

5- آرش رحماني‌پور ، متولد سال 68 ، محل سکونت تهران، متهم به محاربه

6- پیمان عارفی، متاهل(همسرش نیز سه ماه بازداشت بود) ، متولد سال 62، ساکن تهران، متهم به محاربه

7- ناصر برزگر، 24 ساله، سرباز وظیفه که اخیراً از رشته مدیریت دانشگاه ساوه فارغ التحصیل شده بود، ساکن اسلامشهر، متهم به محاربه

8- داود فرد بچه میراردبیلی، متولد سال 52، بیکار، محل سکونت اسلامشهر، متهم به محاربه

9- سام (نام خانوادگی نامشخص) – ساکن شهریار ، متهم به محاربه

پرونده دوم متهمان انجمن پادشاهی

این پرونده دارای سه متهم است که هویت آنان تا کنون مشخص نشده، دو تن از آنان برادر هستند و اتهام هر سه نفر محاربه است، یکی از افراد این پرونده تنها به دلیل دریافت یک ایمیل معرفی انجمن پادشاهی بازداشت و به این اتهام سنگین متهم شده است.


آغاز پرونده در سال 84

حامد روحی نژاد و احمد کریمی به عنوان دو تن از مهمترین متمهان پرونده اول انجمن پادشاهی مدعی هستند در تاریخ دهم اسفندماه سال 1384 با وعده آقای محمدرضا علی زمانی برای مهاجرت به یک کشور غربی با امید به دستیابی به یک زنده‌گی بهتر و در حالی که هیچ‌گونه سابقه یا فعالیت سیاسی نداشته‌اند، به صورت غیرقانونی راهی شهر اربیل در کردستان عراق شدند و حسب وعده دوست خود و به دلیل فقدان آگاهی با تصور اینکه در طی یک هفته و با ارائه یک داستان، موقعیت پناهنده‌گی به دست می‌آورند امید بستند.

سه شهروند ایرانی پس از ورود به اقلیم خودمختار کردستان در کشور عراق، توسط اداره آسایش کرد (نهاد امنیتی اقلیم کردستان) به اتهام جاسوسی برای ایران، بازداشت و نزدیک به سه ماه در زندان اربیل نگهداری شدند.

این سه تن پس از محرز شدن بی‌گناهی و آزادی از زندان، تقاضای خود برای پناهنده‌گی را به دفتر سازمان ملل در شهر اربیل ارائه می‌کنند و به همین دلیل امکان اقامت موقت در این نقطه از کشور عراق را می‌یابند.

محمدرضا علی زمانی کمی پس از آزادی از زندان اربیل با فردی به نام جمشید که مدعی هواداری از انجمن پادشاهی در آمریکا بود تماس حاصل نمود، این تماس در حالی بود که مسئول اصلی انجمن پادشاهی به نام فرود فولادوند (فتح الله منوچهری) در آن زمان هنوز ناپدید نشده بود و مشخص است که عضویت از طریق هوادار امکان پذیر نمی‌شود، دفتر لندن این سازمان به عنوان ذیصلاح‌ترین منبع برای اظهار نظر در این سازمان طی بیانیه‌یی هرگونه ارتباط این افراد با انجمن پادشاهی، شخض فولادوند و دفتر لندن را رد کرده است.

در بررسی تاریخچه این سازمان مشخص می‌شود، فرد مورد اشاره به نام جمشید به عنوان هوادار این سازمان مخالف به صورت شخصی اقدام به راه اندازی یک رادیو با نام رادیو تندر در سال 85 می‌کند که هیچ‌گاه تاکنون انجمن پادشاهی مسئولیت این رادیو را بر عهده خود اعلام نکرده است، آقای زمانی با این رادیو در زمان اقامت خود در اربیل همکاری می‌کند و از این طریق نیز چند بار دریافت مالی می‌کند. دو متهم دیگر پرونده مدعی هستند هر یک تنها یکبار اقدام به اجرای نمایش رادیویی در این رسانه کرده‌اند و هیچ هزینه‌یی هم دریافت نکرده‌اند و کلمه‌ی همکار را در این رابطه و با این رسانه رد می‌کنند.

سرانجام آقایان روحی‌نژاد و کریمی پس نامیدی از مهاجرت و پس از حدود یک‌سال و پنج ماه اقامت در کشور عراق قصد عزیمت به ایران در اوایل تابستان سال 1387 می‌کنند و در همین رابطه از طریق بسته‌گان آقای روحی‌نژاد با وزارت اطلاعات تماس حاصل کرده و خود را معرفی می‌کنند. آقای علی زمانی نیز پس از دوماه از برگشت دوستان خود به کشور بازمی‌گردد.

آقایان روحی‌نژاد و کریمی که به صورت خودمعرف به وزارت اطلاعات مراجعه کرده بودند، بدون بازداشت بعد از یک جلسه گفت‌وگو با یک مسئول از وزارت اطلاعات در دفتر اسلامشهر، بدون هیچ مشکلی به زنده‌گی عادی خود بازمی‌گردند. هر چند از اقدام علی زمانی بعد از بازگشت به ایران خبری در دست نیست اما یکی از متهمان پرونده که از بازگشت زمانی به کشور مطلع می‌شود، در همان زمان با وزارت اطلاعات تماس می‌گیرد و این موضوع را گزارش می‌دهد که مسئول مربوطه با اذعان به این‌که خود مطلع از موضوع است مساله را بدون مشکل عنوان می‌کند.

شهروندان مورد اشاره به زنده‌گی عادی خود و به نزد خانواده‌ها بازمی‌گردند، آقای روحی‌نژاد به دانشگاه شهید بهشتی و آقای کریمی به نجاری محل کار خود.

در محدوده زمانی 12 تا 14 اردیبهشت ماه سال جاری و دست کم بیش از 40 روز مانده به زمان برگزاری انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری، 9 تن که سه فرد مذکور نیز در بین آن‌ها قرار داشتند به دلایل نامشخص توسط نیروهای وزارت اطلاعات بازداشت و به بند 209 منتقل می‌شوند، تا اواخر خردادماه بازجویی این افراد به پایان رسیده بود.

اما با شروع اعتراضات گسترده اخیر دستگاه امنیتی همان‌طور که اشاره شد برای این‌که اعتراضات را منتسب به عوامل بی‌گانه و گروه‌های مسلح معاند نظام کند و احتمالا به دلیل فقدان اسناد در این رابطه با دادن وعده آزادی به افراد فوق الذکر آنها را به بیان اعترافات ناصحیح ترغیب می‌کند.

در این گروه نه نفره، دو تن به نام‌های محمدرضا علی زمانی و آرش رحمانی نژاد حاضر به هم‌کاری در این موضوع می‌شوند، بنابراین به همراه سایر متهمانی همچون ناصر عبدالحسینی (متهم ارتباط با سازمان مجاهدین خلق) به مدت یک هفته پیش از برگزاری دادگاه متن و اجرا را با کمک بازجوی خود به کرات در بازداشتگاه تمرین می‌کنند.

این افراد پس از اجرای این سناریو [4, 5] و در زمان پایان دادگاه و مراجعت به زندان به گواه شاهدان در خودروی مخصوص زندان حتا اقدام به شادی و خوش‌حالی به دلیل در آستانه آزادی بودن می‌کردند اما با مراجعت به زندان و در یک وعده شکنی به ترتیب احکام اعدام صادر و به آنان ابلاغ می‌شود که از گروه 9 نفره مورد اشاره تا کنون 3 تن این محکومیت را دریافت کرده‌اند.


مجید علیی

دیگر متهم پرونده مورد اشاره است (بازداشت شده 27 اردیبهشت) که در دادگاه دوم متهمان وقایع پس از انتخابات حاضر شده بود. نام‌برده هیچ‌گاه از کشور خارج نشده است و تنها فعالیت خود را یکبار ارائه گزارش اعتراضات در کارخانه کیان تایر و یکبار تماس تلفنی با رادیو تندر که همان‌طور که اشاره شد ارتباطی با انجمن پادشاهی ندارد عنوان کرده است، وی نیز متهم به محاربه و محتمل به محکومیت اعدام است.

آقای علیی عنوان می دارد تلاش زیادی برای کمک به دوستان خود برای برگشت به کشور داشته است و جدی ترین ارتباط خود با آقای زمانی را در همکاری در عرصه برگزاری نمایشگاه کتاب و فعالیت اقتصادی در سال 84 می داند.


پیمان عارفی، ناصر برزگر، داود فرد بچه میراردبیلی، سام، آرش رحماني‌پور

هیچیک از افراد فوق تاکنون از کشور خارج نشده‌اند و هیچیک به غیر از آقای زمانی با کسی در تماس نبوده اند. هیچ اقدام خشونت آمیزی نداشته‌اند و هیچ‌گونه مواد منفجره یا اسلحه‌یی از آنان ضبط نشده است.

لازم به ذکر است همسر آقای عارفی نیز مدت سه ماه بازداشت شده بود که سرانجام با قید وثیقه آزاد شد.


انجمن پادشاهی ایران

انجمن پادشاهی ایران، از گروه‌های سلطنت‌طلب ایرانی است، به رهبری فرود فولادوند، «این گروه قایل به مبارزه مسلحانه علیه رژیم جمهوری اسلامی است. اندیشه‌های این گروه ملغمه‌یی از گرایشات ناسیونالیستی ایران باستان، افکار سوسیالیستی همراه با نفی اندیشه‌های اسلامی است اما منش آن با گروه‌های موسوم به سلطنت طلب تفاوت دارد.»

فرود فولادوند به عنوان لیدر این سازمان پس از سفر به منطقه مرزی ایران در استان حکاری ترکیه در تاریخ 7 بهمن 1385 (۱۷ ژانویه ۲۰۰۷) به همراه دو همراه خود به نام‌های الکساندر ولی‌زاده و ناظم اشمیت ناپدید می‌شود که سازمان‌هایی همچون عفو بین الملل و صلیب سرخ جهانی و همین‌طور مدعیات همسر، فرزند و همکاران وی از ربوده شدن وی توسط سیستم امنیتی جمهوری اسلامی حکایت می‌کند. مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران نیز پیش تر گزارشی مفصل در این رابطه منتشر کرده بود.

گزارشات متعددی در خصوص تداوم زندانی بودن یا قتل وی تاکنون مخابره شده است، آنچه که مسلم است پس از ناپدید شدن وی این سازمان عملا لیدر خود را از دست داده و افراد زیادی مدعی مدیریت و راهبری آن شده‌اند، و سایت‌های متعددی نیز در این رابطه فعال هستند، با این وضع، دفتر لندن این سازمان که دارای هویت حقوقی است قدیمی‌ترین بازمانده از تشکیلات دوران فعالیت آقای فولادوند محسوب می‌شود. این دفتر افراد و عناصری که در کیفرخواست ها از آن‌ها به عنوان مسئولان این سازمان ذکر نام شده است را ناصحیح اعلام کرده و اقدامات خشونت‌آمیز منتسبه به این انجمن را نیز نفی می‌کند. [6]

بازداشت شده‌گان فوق الذکر نیز هیچ‌گاه مدعی ارتباط با انجمن پادشاهی یا شخص فرود فولادوند نشده‌اند و دستگاه امنیتی از طریق، طرح ارتباط 8 نفر با علی زمانی و وصل بودن علی زمانی به انجمن از طریق فردی به نام جمشید که هوادار انجمن بوده سعی در عضو نشان دادن این افراد می‌کنند.


زندانیان در معرض خطر اعدام فوری

نظر به اینکه افراد فوق الذکر نه در وقایع انتخابات و نه پس از آن ایفای نقش کرده‌اند و نه امکان ایفای نقش داشته‌اند و نظر به اینکه اساساً عضویتی در سازمان مورد اشاره را نمی‌پذیرند و مستندات نیز این مهم را تائید می‌کند، باید از سیستم امنیتی سوال کرد بر چه اساسی متهمین را با شکنجه های جسمی و روحی و همینطور با وعده وادار کرده است بر علیه خود مطالبی خلاف واقع ادا کنند و از این طریق کوشیده است تا جنس اعتراضات پس از انتخابات در ایران را تحریف کند.

افرادی که در نمونه‌های مشابه در شرایط حقوقی پرونده، با عمل‌کردهای فوق الذکر حداکثر به حبس‌های تعلیقی یا تعزیری میان مدت محکوم می‌شدند با غرق شدن در یک سناریوی امنیتی محکوم به اعدام شده و این محکومیت‌ها در خصوص سایر متهمان نیز رو به افزایش است، این احتمال وجود دارد که در ادامه این سناریو تعدادی از این متهمان بدون بازگشت پرونده به روال حقوقی برای ایجاد رعب و وحشت یا دفن نمودن حقایق به چوبه دار سپرده شوند.

خنثی کردن سناریوی به اجرا گذارده شده و نجات جان افرادی که در یک روال سیاسی و نه حقوقی به مرگ محکوم شده اند، همت و توجه فوری و ویژه تمامی وجدان‌های بیدار را می‌طلبد.

واحد تحقیقات موضوعی مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران

پی نوشت :

1- حکم اعدام برای 3 متهم حوادث پس از انتخابات

http://hra-news.info/news/6739.aspx

2- یکی دیگر از متهمان وقایع اخیر به اعدام محکوم شد

http://hra-news.info/news/6762.aspx

3- مجموعه گزارشات فارس از دومين جلسه رسيدگي به اتهامات بازداشت شدگان اخیر

http://hra-news.info/news/3246.aspx

4- "علي زماني طي سخناني در دادگاه گفت: با توجه به اينكه رابطه‌اي طولاني و طي مراحل مختلفي با اعضاي انجمن پادشاهي مستقر در لندن و لس انجلس داشتيم و آنهانيز ما را در كردستان عراق با نيروهاي آمريكايي از جمله شخصي به نام فرانك مسئول ارشد سرويس اطلاعاتي آمريكادر منطقه آشنا كرده بودند كه مجموعه اين گروهك و همچنين اعضاي سرويس آمريكا اصلي‌ترين موضوع مد نظر خود انتخابات قرار داده بودند."

5- "رحماني‌پور كه يارگيري براي تحقق اهداف انجمن موسوم به پادشاهي ايران را شبيخون فرهنگي از طريق استخدام سربازان چشم و گوش بسته توصيف كرد، افزود: ما تلاش كرديم با منحرف كردن تظاهرات و ايجاد اغتشاشات و درگيري ميان مردم و ماموران نظم و امنيت، توده ملت را در برابر نظام قرار دهيم و هدف انجمن از اين كار سرنگوني جمهوري اسلامي و استقرار نظام پادشاهي بود."

6- استناد به بیانیه های اخیر آن دفتر ، خصوصا بیانیه شماره 5 مورخ 18 مهرماه

کمیته نوبل درحالی جایزه صلح نوبل را به اوباما داد که جایگزینهای مناسبتری نیز وجود داشت - اوباما جایزه خود را با ديگران از جمله ندا آقا سلطان تقسيم کرد

-
در ماههای اخیر هزاران ایرانی شجاع در راه دموکراسی و بازپس گیری آرایشان به خیابانها آمدند، بسیاری شان زندانی شدند، تعدادی کشته شدند که در میان آنها تصاویر مرگ دختری جوان به نام ندا جهان را تکان داد...در همین راستا پرزیدنت اوباما نیز جایزه خود را با دختری که آرام در خیابانها تظاهرات می کرد تا حق خود را بگیرد و بجای آن با گلوله های سرخ مواجه شد تقسیم کرد...
- - -
باراک اوباما جایزه صلح نوبل را نه به عنوان نتیجه خدماتش بلکه بعنوان تشویقی برای عملکرد آینده ارزیابی کرد. او گفت: احساس نمی کنم شایستگی دریافت چنین جایزه ای و قرار گرفتن در میان افرادی را داشته باشم که جهان را تغییر داده اند. من این جایزه را به عنوان فراخوانی به عمل ارزیابی می کنم. فراخوانی برای همه ملت ها برای رویارویی با چالش ها ی قرن بیست و یکم. او افزود: به همین خاطر است که باید این جایزه را با هرکس که مشتاقانه در پی عدالت و شرافت انسانی است، تقسیم کرد. با زن جوانی که در خیابان ها در سکوت برای حق و عدالت تظاهرات می کرد تا از این طریق صدای اعتراضش شنیده شود، حتا اگر در مواجهه با گلوله ها و برخوردها قرار بگیرد. با رهبری که چون تعهدش به دموکراسی را زیر پا نمی گذارد پس در حبس خانگی قرار می گیرد، و برای همه مردان و زنانی که در هر سوی دنیا امنیت، آزادی و گاهی جانشان را برای صلح فدا می کنند.
- - -
«جناب رییس جمهور باراک اوباما! اول بگذارید جایزه ی صلح نوبل را تبریک بگویم و آرزو کنم که کارنامه ی شما در آینده هم شما و هم تصمیم گیرندگان نروژی را سربلند کند. اما بعد؛ آقای رییس جمهور! با شرح آنچه گفته شد یک سئوال از شما دارم؟ اگر این تقلب و این اتفاقات در کشور شما می افتاد و آقای مک کین را به جای شما رییس جمهور اعلام می‌کردند و مردم را می کشتند و زندان می انداختند و مورد تجاوز قرار می دادند شما چه می کردید و انتظار شما از دیگر کشورهای جهان چه بود؟»

جناب اوباما،
بهتر است به جای تقسيم کردن جایزه با اینهمه دیگران، رفیق دزد و شریک قافله نباشید و به جای گفتگو، روشهای قاطعانه تری را در برخورد با جمهوری اسلامی به کار بگیرید.
-

صدور حکم اعدام برای یک عضو انجمن پادشاهی توسط جمهوری ننگین اسلامی

-
سازمان عفو بین الملل با صدور بیانیه ای خواستار لغو حکم اعدام محمد رضا علی زمانی شده است. این سازمان ابراز نگرانی کرده که این حکم ممکن است مقدمه ای برای صدور احکام مشابه برای سایر دستگیر شدگان پس از انتخابات ریاست جمهوری اخیر ایران باشد.

محمدرضا علی زمانی که ۳۷ سال سن دارد، در جلسه دوم دادگاه های علنی رسیدگی به اتهام های بازداشت شدگان حوادث پس از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران، به اتهام هایی چون "محاربه از طریق عضویت و فعالیت در انجمن پادشاهی ایران، توهین به مقدسات، و تبانی و اجتماع با هدف اقدام علیه امنیت داخلی کشور" متهم شد.

نماینده دادستان او را به خروج غیرقانونی از کشور و دیدار با دو افسر آمریکایی در عراق متهم کرده و خواستار اعمال اشد مجازات برای او شده بود.

نماینده دادستان همچنین گروه "انجمن پادشاهی ایران" را به بمب گذاری در چند مسجد و امامزاده در نقاط مختلف تهران و تلاش برای براندازی نظام جمهوری اسلامی متهم کرد و آن را " قطعه ای از پازل براندازی مخملین" خواند.

به نوشته سایت موج سبز آزادی، «محمدرضا علی زمانی، عضو انجمن پادشاهی ايران که در جلسه دوم محاکمه افراد دخيل در اعتراضات مردمی پس از انتخابات رياست جمهوری، اعترافات مفصلی از وی اخذ گرديد و سخنان وی در دادگاه انقلاب نیز در تلویزیون پخش شده بود، روز دوشنبه ۱۳ مهرماه از بند ۲۰۹ زندان اوين به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به رياست قاضی صلواتی منتقل شده و حکم اعدام به وی ابلاغ شده است.»

به گفته کميته گزارشگران حقوق بشر، هيچ يک از متهمانی که در جلسات دوم و سوم دادگاه های علنی، مورد محاکمه قرار گرفتند، امکان دسترسی به وکلای انتخابی را نداشته و با وکلای تسخيری مورد تأييد دادگاه انقلاب، در اين محاکمات حضور يافته بودند.

به گفته مقامات قضایی ایران در جریان اعتراضات به نتیجه انتخابات، چهار هزار نفر بازداشت شده اند که بیش از صد نفر از این افراد تاکنون محاکمه شده اند.

عفو بین الملل دادگاه های دستگیر شدگان پس از انتخابات را "نمایشی" خوانده و همزمان با روز جهانی مبارزه با مجازات اعدام (10 اکتبر) خواستار لغو فوری کلیه احکام اعدام در ایران شده است.

بر اساس گزارش این سازمان هم اکنون 13 نفر دیگر نیز در ایران در خطر اعدام قرار دارند.

تاثیر بزرگ جنبش سبز بر جامعه ایران


بعد از سال ها نا امیدی و افسردگی در فضای سیاسی ایران که همه به دنبال قهرمان می گشتند و منتظر یک ناجی افسانه ای بودند، این امید به مردم بازگشته است که راه دیگری هم هست. مردم فهمیدند که باید خود سرنوشتشان را رقم بزنند. این جنبش توانست یک آفت بزرگ را از جامعه ایرانی دور کند: خیلی ها هنوز بر این باورند که برای نجات ایران، باید چشم به راه یک رضاخان بود. این باور دیگر این روزها خیلی کمرنگ شده است.

مشکل رضاخانیسم، یا چشم انتظار یک دیکتاتور مثبت بودن، پدیده ای ریشه دار در جامعه ایرانی است. هنوز که هنوز است خیلی ها مخفیانه این آرزو را دارند و حتی سرطان هایی مانند احمدی نژاد یا بی مایه هایی مانند قالیباف هم از این الگو استفاده برده و می برند. اما جنبش سبز نشان داد که باید دست از افسانه ی یک زورگوی مثبت اندیش و یک قلدر زورگو، هر قدر هم خدماتش خوب باشد، برداریم و به جای خیالبافی، آستین ها را بالا بزنیم. اما متاسفانه رهبران کنونی جنبش سبز، هیچ کدام شرایط یک رهبر سیاسی را ندارند. رهبر سیاسی، برنامه مشخص دارد: پایگاه درست می کند، نیرو می گیرد، منابع مالی اش را هدایت می کند و هر قدرتی را که لازم باشد به کار می گیرد. و از همه مهمتر بیان هدف است. نخست باید هدف روشن باشد تا مردم بدانند چرا از یک رهبر حمایت میکنند.

رهبران کنونی چنبش سبز هیچکدام برانداز هم نیستند، برای مشاهده خط براندازی، به سیر حرکت گروه مجاهدین خلق نگاه بیاندازید. سازماندهی خوبی دارند، پایگاه های نظامی و غیرنظامی زیادی دارند، از هرگونه نیروهای سیاسی و غیرسیاسی کمک می گیرند، اگر لازم باشد حجاب را رعایت می کنند و اگر لازم باشد، حجاب را کنار می گذارند و شیر و خورشید را بالا میبرند. یک روز دموکرات و حامی نیروهای مردمی هستند و یک روز با خصم ایران روی هم می ریزند تا به ایران حمله کنند. یک روز پوستر ندا را در دست می گیرند و یک روز به دنبال تروریسم و بمب گذاری هستند. خصوصیت یک نیروی برانداز این است که پرنسیب ندارد: هر قدرتی یا هر عاملی که برای رسیدن به هدف بتوان از آن استفاده کرد، مجاز است.

این پرنسیب نداشتن را خیلی از مهره های حاکمیت اسلامی نیز دارا هستند: برادران لاریجانی، قالیباف، احمدی نژاد، محسن رضایی، خامنه ای، رفسنجانی و خیلی از مهره های ریز و درشت دیگر. موجودات بدون پرنسیب، چرخه ای مانند زندگی یک انگل دارند. همیشه یک میزبان را پیدا می کنند که از آن تغذیه کنند، برایشان مهم نیست که این میزبان کیست و یا کجاست. احمدی نژاد چندین نامه به بوش و مرکل و پاپ و شیراک نوشت که جوابی نداشت. فحش و فضیحت هم به همه شان کشید، باز هم جوابی نداشت. حالا هم که قطار شده اند دنبال اوباما. به هر حال، زندگی یک انگل کاملا مشخص است. می خواهد فقط به حیاتش ادامه دهد.

اما جنبش سبز تاثیرات بزرگی بر جامعه ایران گذاشت. بزرگترین اثرش این بود که اعتماد به نفس را به مردم بازگرداند و به مردم نشان داد که باید از فکر هرگونه ناجی افسانه ای بیرون بیایند، زیرا ناجی افسانه ای خودشان هستند. اکنون دیگر کمتر کسی از یک قلدر افسانه ای سخن می گوید.

-

ابراز همبستگی دالایی لاما رهبر معنوی و در تبعید بودائیان از جنبش سبز مردم ایران برای آزادی و حقوق بشر

-
دالایی لاما روز ۲۷ سپتامبر، پنجم مهرماه در حاشیه کنفرانس صلح در ونکوور کانادا با در دست گرفتن تراکت سبز رنگی که بر آن جمله «آزادی برای ایران» نقش بسته بود همبستگی خود را با مردم ایران نشان داد.

نازنین افشین‌جم، در وبلاگ شخصی خود نوشته است که در مراسم کنفرانس صلح ونکوور با دالایی لاما دیدار کرده و در مورد اتفاقات ماه‌های اخیر در ایران که به کشته شدن ده‌ها نفر و بازداشت گسترده فعالان مدنی و سیاسی منتقد انجامید، با این رهبر مذهی صلح طلب سخن گفته است و دالایی لاما بی‌درنگ پذیرفت که شعار «آزادی برای ایران» را بر دست بگیرد و به این طریق با جنبش سبز ایران ابراز همدلی و همیاری کند.

Photo credit: Samantha J Walker
دالایی لاما رهبر معنوی و در تبعید بودائیان تبت در ۱۹۸۶ جایزه صلح نوبل را از آن خود کرده است و از مهم‌ترین چهره‌های جهانی حامی صلح به شمار می‌آید.

وی که متولد ۱۹۳۵ است از ۱۵ سالگی رهبری سیاسی تبت را بر عهده گرفت و مقارن همین زمان بود که نیروهای جمهوری خلق چین تبت را به اشغال خود در آوردند.

مردم تبت در سال ۱۹۵۶، علیه فشار دولت چین بر دولت محلی خود، قیام کردند که این قیام تا سال ۱۹۵۹ و سرکوب خشونت آمیز آن به دست ارتش سرخ چین ادامه داشت.

پس از سرکوب این قیام، دالایی لاما همراه با جمعی از رهبران تبتی این سرزمین را ترک کرد و در هند دولت در تبعید تبت را تشکیل داد.
- - -

On Sunday September 27th 2009, I had the opportunity to meet His Holiness the Dalai Lama at the Vancouver Peace Summit

put on by the Dalai Lama Center for Peace and Education. I spoke to him about the plight of the Iranian people suffering grave human rights abuses under the stranglehold of the current regime and the urgency for the international community to take action, especially in light of the violence, deaths, detainments, disappearances and systematic rape since the fraudulent presidential elections in June.

I asked His Holiness if he would stand in solidarity with the Iranian people by holding a sign that says “Freedom for Iran” and “Human Rights for Iran”. When the Dalai Lama agreed without hesitation, I hugged and thanked him. I was so elated because I knew what an important symbol it would be for the people inside Iran. I want the Iranian people to know that they have not been forgotten and that the international community stands beside them.

The Dalai Lama had said over a decade ago when he received the Nobel Peace Prize:

“Peace can only last where human rights are respected, where people are fed, and where individuals and nations are free”.

May Iranians live in peace at last!

Nazanin

Nazanin Afshin-Jam
International Human Rights Activist
President and Co Founder of
Stop Child Executions
www.stopchildexecutions.com

فیلم - گفت و گویی با شاهزاده رضا پهلوی - Sept. 25, 2009, Reza Pahlavi and the Green Movement- NY


- - - - - - - -
-

سخنان ناگفته مادر زهرا بنی یعقوب که در بازداشتگاه همدان به طرز مشکوکی به قتل رسید

-
oooپروین نبی مادر دکتر زهرا بنی یعقوب پرده از ناگفته هایی در مورد دخترش برداشت و گفت که جنازه دخترش را در حال که گلویش بریده و ران و پایش کبود بود به آنها تحویل داده بودند و معلوم بود که او در برابر خواسته آنها مقاومت کرده و درگیر شده است.

مادر دکتر زهرا بنی یعقوب که در بازداشتگاه همدان به طرز مشکوکی به قتل رسید و هر گز خاطیان و عاملان پرونده او معرفی و محاکمه نشدند، همچنان عزادار و سیاهپوش است. او در گفت و گویی که با گروه مادران عزادار داشته ، ناگفته هایی را از مرگ دخترش بیان کرده و درباره شکنجه دخترش می گوید : زهرا شکنجه شده بود . گلویش جای بریدگی داشت و ران و پای چپ اش هم کبود بود . سرش هم ورم کرده بود و یک تیکه مثل اینکه به جایی خورده باشد سرش برجسته شده بود . از کسی شنیدیم که اول صدای جرو بحث می آمده از اتاقی که زهرا در آن زندانی بوده و بعد صدای جیغی و بعد سکوت . فکر می کنم زهرا حرف زور قول نکرده و درگیر شده اند و زهر را زده اند و سرش به جایی خورده وبعد کشته شده . خدا از آنها نگذرد . یعنی می بینم روزی را که قاتلان بچه ام مجازات بشوند حالا چه عمد و چه غیر عمد. اگر به شکایت ما درست رسیدگی می کردند این همه مامور جرات نمی کردند بچه های مردم را شکنجه کنند و بکشند.

او که می گوید تا زمان دستگیری عاملان جنایت قتل دخترش سیاهپوش خواهد ماند و دست از پی گیری برنخواهند داشت، به افراد آزاد شده، توصیه می کند:

جوانان باید بدانند که در هر شرایطی عزیز ما هستند و سر بلندند و باید حرف بزنند و بگویند چه بلا هایی سرشان آمده است. زهرای من اگر زنده بود حتمن خیلی ها را رسوا می کرد. جوانان بگویند و نترسند این گفتن ها کمک می کند که دیگرانی که الان در زندان هستند یا بعدا شاید دستگیر شوند شکنجه نشوند. سخن گفتن ها تلاش بزرگی است برای فاش شدن حقیقت و من از این کمیته ای که در مجلس تشکیل شده می خواهم که حقیقت را به مردم بگویند. البته من همراه چند نفر از مادران هم می خواهیم به دیدن اعضا این کمیته برویم. امیدوارم به ما وقت ملاقات بدهند!

پروین نبی همچنین پدر و مادرانی را که فرزندی در زندان دارد با تجربه تلخ خود پند می دهد:

خانواده ها مخصوصا پدر ها از بچه هایشان که زندان بودند حمایت کنند. مادرها که همیشه سنگ صبور بچه هایشان هستند ولی حمایت هم مادر و هم پدر به این بچه ها قوت قلب می دهد که خود را پیدا کنند و از افسردگی بیرون بیایند و کمک کنند که ظالمان به سزای اعمال شان برسند . خانواده ها دست از پیگیری بر ندارند بخصوص مادران که بیشترین زحمت را برای بچه هایشان کشیده اند خیلی باید تلاش کنند.

خانواده زهرا بنی یعقوب از زمان قتل دخترشان در بازداشتگاه همدان همواره برای روشن شدن زوایای پنهان این پرونده تلاش کرده و البته به جایی هم نرسیده اند. مادر زهرا خاطرنشان می کند:

می گویند زهرا با پارچه پلاکاردی که تیکه تیکه شده بوده خودکشی کرده یعنی پارچه ها را به هم گره زده و خودش را از دری که کوتاه تر از قد او بوده دار زده اصلن غیر ممکن است. همش ساختگی است. همه هم می دانند که زهرا خودکشی نکرده روحیه زهرا به حدی خوب بوده که به ماموران اعتراض می کرده. حالا از همه این ها گذشته مسئول نگهداری و حفاظت از جان زندانی چه کسی است؟

مامور بسیج به ابولقاسم ( پدر زهرا) گفته بود که دخترت با یکی از اوباش و اراذل همدان در پارک بوده. او به در د جامعه پزشکی نمی خورد. من می گویم پس چرا آن مرد را آزاد و دختر مرا زندانی کردید؟ اگر او از اوباش و اراذل بود چرا آزادش کردید؟ و اصلا مامور بسیج چه مرجعی است که تشخیص بدهد کی به درد جامعه پزشکی می خورد و کی نمی خورد. آنها انقدر بیسواد بودند که وقتی پرونده را بخوانید خنده تان می گیرد. پر از غلط املایی. فکر کنید یک خانم دکتر شاگرد ممتاز دانشگاه تهران که حرف زور هم اصلن قبول نمی کرد به دست این بیسواد ها بیفتد، چه با او می کنند؟

وی در خصوص پی گیری این پرونده و شکایت از متهمان می گوید: از 10 نفر شکایت کرده بودیم که در اداره اماکن همدان در شبی که زهرا کشته شد حضور داشتند و همه از قتل عمد تبرئه شدند. بعد از تبرئه شدن آنها از 3 نفر شکایت کرده ایم که در اسناد دست برده اند. بابت جعل اسناد و دستگیری غیرقانونی از آنها شکایت کرده ایم چندی پیش دادگاه داشتیم، بدون اینکه به ما اطلاع بدهند دادگاه را تشکیل ندادند من و همسرم این همه راه را رفتیم ولی متهمان نیامده بودند آنها خبر داشتند ولی ما خبر نداشتیم دادگاه تشکیل نمی شود. ...

مقاله شاهزاده رضا پهلوی در دیلی تلگراف - ترجمۀ مقاله ای که در تاریخ ۳۰ دسامبر ۲۰۰۹ در دیلی تلگراف لندن انتشار یافت

-
دبیرخانۀ رضا پهلوی چهارشنبه 8 مهر 1388
روش هشیارانۀ اعمال تحریم بر علیه رژیم ایران: پشتیبانی از ملت بهترین روش برای بستن راه دستیابی رژیم ایران به بمب است

فردا پنج عضو دائمی شورای امنیت به اتفاق آلمان که گروه ۵ بعلاوۀ ۱ را تشکیل می دهند، در آخرین کوشش برای کاستن از تشویش بین المللی در مورد برنامۀ اتمی ایران با این کشور بر سر میز مذاکره خواهند نشست. تهدید برقراری تحریم های جدید در مورد ایران همچنان برجا است. ما در گذشته هم ، ضرب الاجل پس از ضرب الاجل و تحریم بعد از تحریم را شاهد بوده ایم و اینک به همان مرحله و همان بازی گذشته بازمی گردیم.

تنها تفاوت واقعی این است که جمهوری اسلامی گام به گام به بمب اتمی نزدیکتر می شود، بنابراین، شاید اینک زمان آنست که راه جدیدی را آزمایش کنیم.

گروه ۵ بعلاوه ۱ در آستانۀ دیدار اول اکتبر خود باید در امر مبارزه با گسترش سلاح های اتمی، از بزرگترین متحد خویش، یعنی مردم ایران نیز یاری بگیرد. تا کنون جمهوری اسلامی به فشار خارجی جامعۀ بین المللی ترتیب اثری نداده است، میزان تحریم ها نیز بر آن موثر واقع نشده، در عوض به محمود احمدی نژاد در صحنۀ جهانی امکان داده شده که از هر فرصتی برای خشنود ساختن روحانیون وابسته به رژیم استفاده کند. اما همین روحانیون در ماه جون هنگامی که صدها هزار نفر از مردم به خیابان ها ریختند و خواستار پایان گرفتن ستمگری و خودکامگی بنیادگراها و نقض مداوم حقوق بشر توسط رژیم شدند چندان آرام و خونسرد نبودند.

رژیم برخلاف عکس العمل نسبت به فشار بین المللی، در برخورد و مقابله با قیام و خیزش داخلی بسیار فوری و سریع عمل کرد، هراسان و وحشت زده بلافاصله بیش از ۴۰۰۰ نفر از معترضان را بازداشت کرد و فریاد آنها را برای آزادی و دموکراسی در گلو خفه کرد.

دانشجویان و روزنامه نگاران، دختران و پسران، مادران و پدران و پیرو جوان هنوز در بازداشت بسر می برند و توسط رژیم اسلامی روحانیون کتک می خورند، ناسزا می شنوند، شکنجه می شوند و مورد تجاوز جنسی قرار می گیرند، صدها نفر دیگر با اتهاماتی دروغین روبرو هستند و با درماندگی و بی پناهی، بدون حق داشتن وکیل در انتظار محاکمه بسر می برند.

سازمان دیده بان حقوق بشر و کمپین بین المللی برای حقوق بشر در ایران، در جریان برگزاری اجلاس اخیر مجمع عمومی سازمان ملل متحد درهفتۀ گذشته، از سازمان ملل متحد خواستند یک نمایندۀ ویژه حقوق بشر تعیین کند که سوابق دولت جمهوری اسلامی را در نقض فاحش حقوق انسانی ایرانیان مورد تحقیق و بررسی قرار دهد.

مردم ایران تحت سلطۀ این رژیم ستمگر که حق مسلم آنها را برای زندگی تهدید می کند هنوز در رنج و عذابند و همچنان خواستار آزادی های خویشند و برای دستیابی به این آزادی ها مبارزه می کنند و برای جلب پشتیبانی جهانیان فریادشان بلند است.

مقابله و برخورد شتابزده و ناشی از ترس روحانیون با قیام مردم ایران نشان داد که بزرگترین تهدید نسبت به ادامۀ حکومت آنها از داخل مرزهای کشور سرچشمه می گیرد و بر خلاف تبلیغات رسانه های دولتی، بزرگترین دشمن رژیم غرب نیست بلکه مردم ایرانند.

غرب با حمایت از مردم ایران و مبارزۀ آنها برای دستیابی به حقوق بشر و تاکید براهمیت آزادی های آنان، بزرگترین متحد خویش را در موضوع اتمی خواهد یافت.

قدرت بخشیدن به جنبش اوپوزیسیون ناراضی و اختلاف داخلی را ترغیب و طولانی تر می کند و تداوم ناآرامی داخلی کلید اصلی شکستن طلسم روحانیون است.

گرچه ثابت شده است در دیپلماسی برقراری تحریم ها می تواند وسیلۀ مفیدی باشد اما نتیجۀ آن به زحمت افتادن شهروندان یک کشور و صدمه خوردن به بسیاری از افراد بی گناه به سبب خطاهای عده ای معدودِ لجوج است.

برای آنکه تحریم ها در مورد ایران موثر واقع شود بایستی حقوق بشر نیز به اندازه و به میزان نگرانی اتمی مطرح باشد.

بسیاری از هم میهنانم به من خاطرنشان ساخته اند در صورتی که معتقد شوند و مطمئن باشند که برقراری تحریم ها به عمر ستم و بیداد روحانیون پایان خواهد داد و نیاز مردم ایران را به رعایت موازین حقوق بشر تامین خواهد کرد، آماده اند در کوتاه مدت سختی های ناشی از آنرا تحمل کنند.

در ۱۹۸۶ ایالات متحدۀ آمریکا، هنگامی که قانون جامع ضد تبعیض نژادی را به تصویب رسانید فعالیتی جهانی را برای رعایت حقوق بشر و برابری در آفریقای جنوبی رهبری و هدایت کرد. این قانون سرمایه گذاری آمریکا را در آن کشور ممنوع ساخت. تحریم های ممنوعیت سرمایه گذاری دربارۀ حقوق مدنی و حقوق بشر بود و سایر قدرت های جهانی نیز سریعا همین کار را کردند.

مهمتر از همه اینکه وضع قوانین مربوط به رفع تبعیض نژادی و آزاد ساختن زندانیان سیاسی، پیش شرط لازم برای لغو تحریم ها بود. آن تحریم ها موثر واقع شد، مردم آفریقای جنوبی در کوتاه مدت دچار یک رکود اقتصادی عمیق شدند، اما تا به امروز هیچ شهروند آفریقای جنوبی اهمیت آن پیش شرط ها و آزادی دراز مدتی را که برای مردم آن کشور به ارمغان آورد فراموش نکرده است.

درمورد ایران سیاست خارجی آمریکا و فشار بین المللی به آخرین حد خود نزدیک می شود. تحریم هایی که صرفا برای شکل دادن به سیاست اتمی ایران برقرارشد، بنظر نمی رسد که هیچگاه بتواند تعداد سانتریفیوژهایی را که به غنی سازی اورانیوم سرگرمند، کاهش دهد.

از آن گذشته، اگر مسئلۀ غنی ساختن اورانیوم همچنان مبارزۀ اخلاقی برای مهمترین آزادی بنیانی و اساسی انسان، نظیر برخورداری ازآزادی و حق انتخابات آزاد و منصفانه را تحت الشعاع قرار دهد و برآن ارجحیت یابد، آنگاه چنین بنظر خواهد رسید که گروه ۵ بعلاوۀ ۱ مردم ایران را در مخمصه و گرفتاری شدید آنها به فراموشی سپرده و آنها را به حال خود رها کرده است.

درعوض اگر غرب تحریم های جدیدی برقرارکند که حقیقتا به فریاد آزادی ملت ایران مرتبط باشد بزرگترین متحد خود را، در مبارزه با رژیم اسلامی، با سلاح قدرتمند همبستگی بین المللی مجهز و مسلح ساخته است. این قیام می تواند ثبات خاورمیانه را از پایه و اساس تغییر دهد. در حالی که جهان در جر و بحث کیک زرد بسر می برد، مردم ایران هنوز به جنبش سبز خود برای آزادی، امید و حقوق بشر اعتقاد و باور دارند.

اکنون زمان آن فرارسیده است که رهبران جهانی از حقوق بشر مردم ایران پشتیبانی کنند، با چنین اقدامی آنها به ملت ایران چنان قدرتی خواهند داد که بتوانند مسئلۀ اتمی را حل کنند.

*****

شاهزاده رضا پهلوی از پیشروان دفاع از حقوق بشر و دموکراسی سکولار در ایران است.

http://www.rezapahlavi.org/