برگزاری سالروز درگذشت رضاشاه در زادگاه ایشان ( آلاشت مازندران )

،

در تاریخ چهارم مردادماه 87 سالروز درگذشت رضاشاه عده زیادی بنا به گفته مسئول زادگاه رضاشاه در روستای آلاشت در مازندران که حدودا 700 نفر بودند از مردم تهران و مازندران و دیگر شهرها در محل زادگاه که اکنون به نام موزه و نمایشگاه مردم شناسی آلاشت نامیده می شود گرد هم آمدند. هنگام صبح اطلاعاتی ها بخاطر درگیری بین مردم و ماموران که از شعار دادن جلوگیری می کردند موزه را تعطیل کردند ولی بعدازظهر از ساعت 2 به اصرار مردم مجددا در زادگاه گشوده شد و مردم زیادی به دیدن این بنا و یادآوری زحمات رضاشاه پرداختند. بلیط ورودی 2 هزار تومان بود که خانمی ورودی 100 نفر را یکجا پرداخت تا مجددا موزه باز شود . من خود شاهد سجده کردن تعداد زیادی از افراد دم در ورودی بودم . چندین عکس هم برای مستند شدن خبر تهیه کردم .


ف . ن از تهران


برگرفته از : < ایران پرس نیوز >

افشاگري سيد حسن خميني در جمع خانواده شهدا ! -( طنز ، اشک تمساح ) !

« هرگز اشک هیچ تمساحی را باور نکنید »

امروز ايران تاريك ترين روز خود را ميگذراند !!

در پي ملاقات جمعي از خانواده شهدا با بيت خمینی " نوه خمینی به بيان برخي رفتارها در بدنه جمهوري اسلامي پرداخت ؛ وی در قسمتي از حرف هایش به توهين برنامه ريزي شده به خانواده خمینی از سوي حاميان احمدي نژاد اشاره كرد و از جمله گفت : امروز برخي براي حفظ قدرت خود بنام ريس جمهوري و حاميان آن اقدام به تهمت و شرارت بر عليه بيت پدرم ! كرده اند و همچنان در حال تدارك براي ضربه زدن به حيثيت ! بيناينگزار جمهوري اسلامي هستنند ؛ امروز اين فراد از يك سو خود را پيراوان واقعي انقلاب و نهضت امام ( تره ) ميشمارند و از سوي ديگر گستاخانه اتهامات دريافت رشوه و اتومبيل و غيره ... وارد ميكنند جالب آنكه براي تصاحب هر چه بيشتر قدرت و سركوب كردن جريان اصلاحات در كشور پرداخت اين رشوه ها را به دولت آقاي ! خاتمي نسبت ميدهند اين جريان كه خود را جريان اصولگرا ميخواند در واقع يك جريان مافيايي قدرت است كه به شكل مافيايي در حال تصاحب پست هاي كليدي كشور است در نظر اين گروه نظرات و آراي مردم بازيچه اي بيش نيست چنانچه در انتخابات مجلس شواري اسلامي ديديم كه چگونه نماينده هاي خودشان را بر كرسي هاي از قبل نشان رفته نشانند !!
نوه خميني در قسمتي ديگر گفت : امروز تشكيلات و حاميان رياست جمهوري " احمدي نژاد " در پي فتنه و آشوب در كشورند در طي تمام سالهاي برقراري جمهوري اسلامي كشور با اين همه مشكلات داخلي و خارجي رو به رو نبوده است و در حقيقت بايد گفت : امروز ايران تاريك ترين روز خود را ميگذراند امروز سياست هاي غلط و افراط و تفريط هاي نابجا كار را به جاي رسانده كه هيچ زماني كشور تا اين حد بحران و خطر جنگ مواجه نبوده گاهي چنان به نظرم ميرسد كه اين آقا ! " احمدي نژاد " دستش در دست استكبار است و دقيقا خواسته آنها را انجام ميدهد و خواسته و ناخواسته اب به اسياب دشمن مي ريزد دقيقا در زماني كه كشورهاي المان – فرانسه - انگليس و برخي ديگر از دول اروپايي سياست مستقلي از امريكائيان را در مورد ايران دنبال ميكردنند و تقريبا در همه موارد جانب ايران و يا تعاملي از اين قبيل را دنبال مي كردنند ايشان با ان سخنان نسيجيده و به دور از شان رسمي يك رئيس دولت ان سخن معروف نابودي اسرائيل از صفحه جغرافيا انهم در شرايط امروز دنيا را سر دادند و همان شد كه همه اين كشورها كه با سياست درست و حكيمانه برادر عزيزم اقاي هاشمي ( golo bolbol ) در تنش زدائي و خروج از انزوا ساخته بودنند را يكشبه به نابودي كشاند امروز هر عقل سيلمي دقيقا ميبيند كه هنگاهي كه بوش براي جلب حمايت سران عرب به منطقه سفر ميكنند چند قايق كوچك بردارن سپاه را براي نشان دادن وضيعت بحراني و تحريك دشمن عمدا به سوي ناوهاي امريكايي روانه ميكنند تا بيشتر بهانه به دست غربي ها بدهد كه حضور خود را در منطقه توجيه كنند ان همه خط و نشان هاي موشكي و بحراني كردن موضوع هسته اي ايران كاري است كه حتي يك بچه 8 ساله هم ميفهمد به صلاح مردم و مملكت نيست حال اين اقا ! " احمدي نژاد " نميفهمد يك موضوع ديگر است ؟!
نوه خميني در بخشي ديگر از حرفهایش نسبت به اوضاع داخلي نظام مي گويد : او ( احمدي نژاد ) ! كه با شعار عدالت خود را بر كرسي ملت تحميل كرد در طي اين مدت نه تنها هيچ يك از شعارها تبليغاتي خود را عملي نكرده بلكه روز به روز بر مشكلات اين ملت افزوده است گزارش بانك مركزي ميگويد تورم در كشور نزديك به 100 درصد رسيده است و با روشهاي مديريتي غلط كشور تورم در سال 87 از اين هم فراتر خواهد رفت و اين اقا براي سرپوش نهادن بر ضعف هاي خود مرتب وزيران را تغيير ميدهد يعني دقيقا همان كاري را شاه در اخر عمر با نخست وزيري ميكرد !

برلوسکونی : دستیابی ایران به بمب اتمی نزدیک است ؛ احمد رافت ، رادیو فردا ( رم )

،
نخست وزیر ایتالیا می گوید: دیگر تردیدی باقی نمانده است که ایران در جهت مسلح شدن به بمب اتمی گام بر می دارد و دستیابی این کشور به سلاح اتمی نزدیک است.

آقای برلوسکونی پنج شنبه شب در حاشیه مراسم افتتاح بنیاد «مدی ایدا» که توسط جوزپه پیزانو، وزیر کشور سابق ایتالیا بنیانگذاری شده است، اظهار داشت: «مشکل ایران به شدت ما را نگران ساخته است زیرا تا امروز نتوانستیم تلاش های ایران برای دستیابی به انرژی هسته ای برای استفاده تسلیحاتی را متوقف سازیم.»

نخست وزیر ایتالیا با ادعای اینکه دستیابی ایران به بمب اتمی نزدیک است افزود: «آن لحظه ای که اسراییل مطمئن شود ایران موفق به ساختن بمب هسته ای شده است، دیگر کسی نخواهد توانست این کشور را از حمله نظامی بازدارد.»

برلوسکونی به طور غیر مستقیم حتا به امکان استفاده اسراییل از تسلیحات اتمی برای متوقف ساختن برنامه های هسته ای ایران اشاره کرد و در خاتمه گفت : «اگر در فرصت کم باقیمانده ایران را خلع سلاح اتمی نکنیم، فاجعه ای با ابعاد نگران کننده رخ خواهد داد »

کشورهای غربی ایران را متهم می کنند که در پوشش برنامه اتمی اش به دنبال ساخت سلاح هسته ای است ولی تهران این ادعا را رد کرده و این برنامه را دارای ماهیت صلح آمیز می داند.

همزمان با اظهارات آقای برلوسکونی، وزیر امور خارجه ایتالیا، فرانکو فراتینی نیز در میزگردی در رابطه با چین، مسئله اتمی ایران را مطرح کرد.

وزیر امور خارجه ایتالیا از چین به عنوان «یکی از عوامل موثر که می تواند نقش بسیار مهمی در تلاش برای جلوگیری از گسترش برنامه اتمی ایران داشته باشد» یاد کرد.

فرانکو فراتینی گفت: «ما باید چین را قانع سازیم که نقشی موثر و سازنده چون نقشی که در پرونده اتمی کره شمالی داشت در رابطه با پرونده اتمی ایران نیز به عهده گیرد.»

چین اعلام کرده است که در مذاکرات میان ایران با نمایندگان کشورهای موسوم به گروه پنج به علاوه یک، لی ژیائو ژانگ، ماعون وزیر امور خارجه خود را به نشست ژنو اعزام می کند.

ميان ايران و هدفي که مدت ها به دنبال آن بوده ، سايه اي حائل است : اقدام نظامي پيش بيني شدۀ اسرائيل يا ‏آمريکا

.
جان بولتون

آزمايش موشک هاي باليستيک ايران در هفته گذشته در کنار صحبت هاي تهديدآميز اخير فرماندهان سپاه پاسداران ‏انقلاب اسلامي تأکيد مي کنند که تا چه اندازه خاورميانه به نقطه عطف غيرقابل بازگشت نزديک شده است. ‏

تلاش هاي تهران براي ترساندن آمريکا و اسرائيل از بکار بردن توان نظامي بر ضد برنامه هسته اي اين کشور در ‏کنار اهانت محترمانۀ ديپلماتيک به اروپاييان دو روي سکۀ همين سياست هستند. رژيم به منظور ساخت سلاح هاي اتمي ‏قابل پرتاب، هدفي استراتژيک که 20 سال بطور مخفيانه دنبال کرده، در حال وقت کشي است.‏

با اين وجود، ميان ايران و هدفي که مدت ها بدنبال آن بوده، سايه اي حائل است: اقدام نظامي پيش بيني شدۀ اسرائيل يا ‏آمريکا. بله، ايران امروز نمي تواند سلاح اتمي پرتاب کند و شايد تا چند سال ديگر هم نتواند. ارزيابي ها بسيار متفاوتند ‏و هيچکس بجز آخوندها به طور حتم نمي داند که ايران چه زمان به سلاح قابل پرتاب دست خواهد يافت. اما نقطۀ ‏عطف زماني است که ايران کليۀ قابليت هاي تسليحاتي شدن را بدون احتمال اعمال فشارهاي بيشتر خارجي براي توقف ‏اين امر در اختيار بگيرد. آنوقت است که تصميم تسليحاتي شدن و زمانبندي آن فقط با خود تهران است. ما نمي دانيم که ‏آيا ايران در اين نقطه قرار دارد يا بسيار به آن نزديک است. همۀ آنچه که مي دانيم اين است که پس از پنج سال ‏ديپلماسي شکست خوردۀ سه کشور اتحاديه اروپا (انگليس، فرانسه و آلمان)، ايران پنج سال به دستيابي به سلاح هاي ‏اتمي نزديک تر شده است. ‏

با اين وجود، وزارت خارجۀ آمريکا هفتۀ گذشته با بيان اظهاراتي در کنگره، پيشرفت هسته اي ايران را – حتي با ‏وجود همزماني پرتاب موشک هاي اين کشور– کم اهميت جلوه داد و تبعات ديپلماسي شکست خورده را ناديده گرفت. ‏اما اين فرضيۀ قطعي که ما براي پرداختن به مسأله هسته اي ايران سال ها زمان داريم، قماري پرخطر دربارۀ سياستي ‏است که در صورت شکست نمي توان آن را وارونه کرد. اگر ايران قبل از پيش بيني هاي سرخوشانۀ ايالات متحده به ‏نقطۀ تسليحاتي برسد، آنوقت توازن قدرت خاورميانه، و در واقع کل جهان، به طرزي فاجعه بار تغيير خواهد کرد. ‏

و سپس آنچه را که در انتظار آمريکا خواهد بود، در نظر بگيريد: شش ماه پاياني دولت بوش در تعقيب تلاش هاي ‏ضعيف ديپلماتيک، در کنار شش ماه زمان مورد نياز رئيس جمهور جديد براي تشکيل کابينۀ سياسي و امنيت ملي. به ‏عبارت ديگر، تهران براي پيشروي بي وقفه بسوي "نقطۀ بي بازگشت" يک سال ديگر زمان خواهد داشت.‏

ما تقريبا ً به طور حتم قائله را باخته ايم. تحريم هاي سريع، همه جانبه و به طور مؤثر تشديد يافته پنج سال قبل مي ‏توانستند تفاوتي ايجاد کنند، اما حالا ديگر نه. تحريم هاي موجود بي شک فشارهايي وارد کرده اند، اما مشکلات واقعي ‏اقتصادي ايران تقريبا ً از 30 سال سوء مديريت انقلاب اسلامي سرچشمه مي گيرند. ‏

تحريم هاي بيشتر امروز - حتي با فرض حمايت روسيه و چين- بسيار معدود و خيلي دير خواهند بود. اگرچه تغيير ‏رژيم ايران راه حل ارجح است، اما تقريبا ً هيچ احتمالي براي برکناري بموقع آخوندها وجود ندارد. اگر ما در پنج سال ‏گذشته براي حمايت از اقشار ناراضي مانند جوانان، اقليت هاي غيرفارس و سرخوردگان اقتصادي اقدامات بيشتري ‏کرده بوديم، احتمالا ً اکنون شرايط فرق مي کرد. با اين وجود، تغيير رژيم ايران کار ساده اي نيست، گرچه مشکل تحقق ‏اين امر بهانه اي براي انجام ندادن اقدامات بيشتر در زمان حال نيست. ‏

به اين خاطر است که اسرائيل در حال حاضر در نقطۀ تصميم گيري فوري قرار دارد: اينکه از توان نظامي پيش بيني ‏شده براي از بين بردن چرخۀ سوخت هسته اي بومي ايران در يک يا چند نقطۀ حياتي استفاده کند. موفقيت حملات ‏هوايي پرمخاطرۀ اسرائيل و يا خرابکاري، بحران هسته اي ايران را حل نخواهند کرد، اما اين قابليت را دارند که تا حد ‏امکان وقت کشي کنند و آن امتياز اصلي را بجاي ايران به ما برگردانند. هر چه بيشتر وقت کشي شود، ما مي توانيم ‏تغيير رژيم ايران را عملي کنيم و يا دست کم اين پروسه را به جريان بيندازيم. جايگزين اين گزينه، ايران صاحب سلاح ‏هاي اتمي خواهد بود که البته گزينۀ بسيار ناخوشايندي است. ‏

اما اهميت و ضرورت اين وضعيت، باراک اوباما و يا سه کشور اتحاديۀ اروپا (انگليس، فرانسه و آلمان) را تحت تأثير ‏قرار نداده است. شايان ذکر است که سناتور اوباما در 9 ژوئيه، گويي تصادفا ً به ايدۀ جديدي رسيده باشد، خاطر نشان ‏کرد، ايران "بايد با تهديد تحريم هاي اقتصادي روبرو شود" و ما "براي جلوگيري از اقدامات تحريک آميز به ديپلماسي ‏مستقيم" نيازمنديم و بايد براي "تغيير رفتار ايرانيان به آنها مشوق هاي قوي بدهيم." در همين زمان خاوير سولانا ‏مسئول سياست خارجي اتحاديۀ اروپا مشغول تعيين نشستي با ايرانيان براي ادامۀ پنج سال سياست بي نتيجه اي بود که ‏اوباما به آن اشاره کرده بود.‏

جان مک کين نيز با تأکيد دوباره بر لزوم استقرار پدافند موشکي به منظور دفاع از آمريکا در برابر حملات کشورهاي ‏شرور مانند ايران و کره شمالي به آزمايشات موشکي ايران واکنش نشان داده است. بي شک حق با اوست و با توجه به ‏شکايات پي در پي اکثر دموکرات ها در خصوص استقرار پدافند موشکي، اين خود دليل ديگري است که چرا انتخابات ‏ماه نوامبر اينقدر حياتي است. ‏

وقتي منشأ واقعي تهديد به قابليت هولوکاست هسته اي نزديک مي شود، آيا کسي جدا ً مي تواند به تمايلات اسرائيل شک ‏کند؟ بنابراين، بجاي بحث دربارۀ ادامۀ پنج سال ديپلماسي شکست خورده، بايد بطور فشرده بررسي کنيم که قبل و بعد و ‏در طول حمله به ايران، آمريکا در چه زمينه هايي مي تواند با اسرائيل همکاري کند؟ به هر حال، ما بخاطر حمله به ‏ايران مورد سرزنش قرار خواهيم گرفت و قطعا ً تبعات منفي آن را احساس خواهيم کرد. بنابراين، منطق حکم مي کند ‏که اين اقدام تا حد ممکن موفقيت آميز باشد. حداقل امر اين است که نبايد مانعي در برابر اسرائيل قرار دهيم و جايي که ‏مي توانيم تلاش هاي آن را تسهيل کنيم. اين مسائل قطعا ً ناخوشايند هستند و ايران هسته اي ناخوشايندتر.

منبع: وال استريت ژورنال، 15 ژوئيه، 2008‏


متن مقاله روزنامه كيهان در باره شیرین عبادی :

متن مقاله روزنامه كيهان به اين شرح است:

به گزارش فارس، روزنامه كيهان در روز گذشته(2 شهريور) در يادداشتي با عنوان "اراذل و اوباش چه كساني هستند؟" به قلم پيام فضلي‌نژاد اظهار كرد كه شيرين عبادي در يك سخنراني در سال 56 ضمن اهانت به انقلابيون اعلام كرده بود كه آماده جانبازي در راه شاهنشاه آريامهر است. متن كامل يادداشت كيهان به شرح زير است:
« روز دوشنبه، 28مرداد 1387، "كانون مدافعان حقوق بشري" كه شش سال است بدون مجوز قانوني توسط "شيرين عبادي" اداره مي شود، نشستي فوق العاده را با عنوان "اتهامات وارده" برگزار كرد. "شيرين عبادي" در آن نشست مدعي شد كه اگر به قتل برسد، روزنامه "كيهان"، مسئول آن است و يكي از مدعيان اصلاح طلبي نيز در همين جلسه گفت كه آقاي حسين شريعتمداري پشت همه اين تهديدات و تهمت ها است!!! چهره هاي موسوم به اصلاح طلب چون "ابراهيم يزدي" (دبيركل گروهك نهضت آزادي)، حسن يوسفي اشكوري (روحاني خلع لباس شده)، هادي اسماعيل زاده (سارق اسناد زندان اوين در بدو انقلاب) و... در آن نشست انگشت اتهامات خود را به سوي روزنامه هاي متعهد گرفتند و بيانيه اي صادر كردند مبني بر اين كه چرا رسانه هايي مانند روزنامه "كيهان" به پشت صحنه فعاليت هاي طايفه اپوزيسيون مي پردازند و آشوب به راه مي اندازد. در آخر هم از قوه قضائيه خواستند تا اين رسانه ها را تعطيل و نويسندگان آن را ساكت كند!
اين نخستين بار نيست كه "شيرين عبادي"، حكم به خفه كردن رسانه هاي متعهد و ساكت كردن صداي اعتراضي مردم انقلابي مي دهد و آنان را "آشوبگر" مي خواند.
خشم و نفرت "شيرين عبادي" از زنان و مردان مسلمان ايران و رسانه هاي انقلابي ريشه اي ديرينه دارد. سال 1356، در روزهايي كه قيام زنان و مردان انقلابي شهر مقدس قم (قيام 19 دي) وحشيانه سركوب شد، شايد كمتر كسي سخنراني هاي "شيرين عبادي" را به ياد داشته باشد، سخنراني هايي كه او در آن از انقلاب و انقلابيون مسلمان ايران ابراز "تنفر و انزجار" كرد و گفت كه حاضر به "جانبازي" در راه شاهنشاه آريامهر است.
روز 17 دي ماه 1356، روزنامه "اطلاعات" نوشتاري را منتشر كرد كه در آن ساحت قدسي امام خميني(ره) به سخره گرفته شد. هراس از خشم و كينه انقلابي ايرانيان چنان بود كه آن نوشتار با نام مستعار "احمد رشيدي مطلق" به چاپ رسيد. آن هراس البته گريبان بسياري از صاحب منصبان و وابستگان طاغوت را گرفته بود و آنان را به پس پستوهاي امن رانده بود، چنان كه اغلب "هويت حقيقي" خود را پنهان مي كردند.
آن روزها، نشريات و روزنامه هاي وابسته به دربار پهلوي، در اخبار و گزارش هاي خود "قيام" مردم ايران را "آشوب" مي خواندند و "انقلابيون" را "اراذل و اوباش" نام مي دادند. گزارش هاي روزنامه هاي "رستاخيز"، "آيندگان"، "اطلاعات"، "كيهان" و... اغلب با چنين دستورالعمل تبليغاتي اي تحرير مي شد و البته كمتر نويسنده اي جرأت داشت تا امضاء و نام خود را پاي آن گزارش هاي پر ازجعل و دروغ بگذارد.
اما، "شيرين عبادي" در آن هنگامه خفقان و اختناق، گويي بيمي نداشت تا آشكارا رودرروي زنان مسلمان انقلابي ايران بايستد و آنان را به باد فحاشي بگيرد، چراكه وامدار "شاهنشاه آريامهر" بود! عبادي كه فرزند رئيس اداره ثبت همدان بود از نخستين زناني بود كه در سيستم هزار فاميل و امنيتي دادگستري طاغوت، توانست پله هاي ترقي را بالا رود. او كه تنها 6 سال پس از اخذ مدرك كارشناسي حقوق قضايي از دانشگاه تهران، در سال 1354 به رياست شعبه 24 دادگاه شهرستان تهران رسيده بود مسئوليت "كميته زنان دادگستري" را نيز در كارنامه سياه خود داشت، كميته اي كه تحت نفوذ يك وزير مشاور "بهايي" در كابينه هويدا به نام "مهناز افخمي" اداره مي شد كه اكنون نيز در ايالات متحده رئيس بنياد "اشرف پهلوي" و از دوستان عبادي است.
مناسبات عبادي با اين طايفه از زنان چنان بود كه او شهوت دستيابي به مناصب فرادست قضايي را در سر مي پروراند و رژيم طاغوت، وعده رسيدن رياست كل دادگاه هاي شهرستان تهران را به اين قاضي داد؛ قاضي اي كه خود را "پيشمرگ شاه" مي دانست!
از اين رو، هنگامي كه دي ماه 1356، محمدرضا شاه كشتار وحشيانه مردم مسلمان و مظلوم را آغاز كرده بود، "شيرين عبادي" راهي يكي از تالارهاي مهم پايتخت شد تا در يك سخنراني براي زناني كه اغلب آنان از حاميان سلطنت و از وابستگان رژيم پهلوي بودند، شاه و سياست هاي رژيم پهلوي را بستايد. در روزهاي خونين انقلاب اسلامي، آن طايفه از زنان در تالاري گردهم آمده بودند تا عبادي برايشان از "انقلاب شاه و ملت" (انقلاب سفيد) بگويد؛ انقلابي كه جوهرش بر پايه "ايده رفرم در غرب" و براي پيشگيري از جوشش آتشفشان انقلابي مردمي در ايران بود.
سخنراني "شيرين عبادي" كه آغاز شد، او از نقش زنان در پيشبرد "انقلاب شاه و ملت" گفت و تاريخي مجعول را كه اغلب ساخته و پرداخته فراماسونرها و بهائيان بود، روايت كرد. سپس به نقش "شاه" رسيد. چشم هايش را به روي جوشش و شراره انقلاب اسلامي ايران نه تنها بست، بلكه زنان و مردان انقلابي را عده اي آشوب طلب و ماجراجو خواند كه دست به توطئه عليه استقلال و حاكميت ايران زده اند. "شيرين عبادي" نه تنها انقلابيون را آشوب طلب خواند، بلكه گفت كه آنان وابستگان به بيگانه اند كه تحركات ضدايراني دارند. او مي كوشيد تا در جمع زنان سلطنت طلب و بهايي، از مردم ايران كه جانشان از فسق و فساد حكومت پهلوي به لب آمده بود، چهره عده اي جاسوس و وابسته به بيگانگان خلق كند.
"شيرين عبادي" سخنراني اش را به عربده هاي پراز "تنفر و انزجار" عليه زنان و مردان انقلابي ايران محدود نكرد. او كوشيد تا ستايش از "محمدرضا شاه" را به اوج رساند و گفت كه مراتب حق شناسي خود را به پيشگاه شاهنشاه آريامهر اعلام مي كند و حاضر به "جانبازي" در راه "محمدرضا شاه" است.
همه اين ها، در روزهايي بود كه سنگ فرش خيابان هاي ايران، رنگين از خون زنان و كودكاني بود كه "شيرين عبادي" آنان را مشتي عامل اجنبي و آشوب طلب مي خواند. روزهايي كه پدران و مادران ما زيرچكمه هاي دژخيمان پهلوي لگدمال مي شدند، اما شهوت قدرت چنان عبادي را كور كرده بود كه تجاوز به "حقوق زنان" و "حقوق كودكان" را نمي ديد؛ حتي وقعي هم به آن حقوق بشر آمريكايي كه براي فروكش كردن كينه انقلابي مردم جعل شده بود، نمي گذاشت.
امروز، به نام آن انقلابيون كه خويشان حقيقي ما هستند و به نام مقتدايمان، امام خميني(ره) دادخواهي مي كنيم كه چرا يك "ملت مسلمان" را عامل اجنبي خوانديد و "انقلاب" آنان را "آشوب طلبي" خطاب كرديد؟! چرا امروز هم، پشت به اين ملت، پشت به اين مكتب، سر سفره اربابان آمريكايي تان نشسته ايد و همچنان از "اراذل و اوباش" واقعي كه همجنس بازان، بهائيان، روسپيان، تروريست ها و اشرار خياباني هستند، دفاع مي كنيد؟!
خانم عبادي" اراذل و اوباش، اين "ملت" نيستند كه سالها به پاي آرمان و ايدئولوژي خود خون دادند. اراذل و اوباش كساني هستند كه عدالتخواهي و استكبارستيزي يك ملت انقلابي را تاويل به "شورش عده اي از عوامل اجنبي" مي كنند و آن را "ارتجاع سياه" مي خوانند. انقلابيون پاكباخته اي كه فخر و فضيلتشان تنها مبارزه براي اسلام و قرآن بود را "آشوب طلب" خواندن، اصلاحات آمريكايي را به نام "انقلاب شاه و ملت" ستودن، در اوج انقلاب اسلامي خود را آماده جانبازي (1) براي محمدرضا شاه دانستن و پس از دوم خرداد 1376 نيز، انواع گروهك هايي تحت عنوان كمپين هاي زنانه را براي توزيع و ترويج فحشا، دفاع از همجنس بازان، بهائيان و روسپيان تاسيس كردند، همه اينان مصداق آشوب طلبي و شرارتي است كه شايسته طرد و تنفر و انزجار مي باشد.
دوران غريبي است. "ابراهيم يزدي"، دبيركل (گروهك غيرقانوني) "نهضت آزادي" كه روزگاري ادعاي "انقلابيگري" داشت- و البته به راي "شيرين عبادي" آشوب طلبي وابسته به اجنبي بود- اكنون در جلسات "كانون ] غيرقانوني[ مدافعان حقوق بشر" شركت مي كند و برنده "جايزه صلح نوبل" را مي ستايد. يزدي، روز 28 مرداد 1387 در جلسه اين كانون كه تحت عنوان "اتهامات وارده" برگزار شد، گفت كه عبادي "حجت خدا بر روي زمين" است! "شيرين عبادي" نيز در اين جلسه گفت كه پيروان فرقه ضاله "بهائيت" را از پيروان رسول الله(ص) مي داند!
تاريخ و ايران، چنين جعلياتي را كه اين "اراذل و اوباش مدرن" مي خواهند به خورد جوانان مسلمان بدهند، از ياد نخواهد برد.
در گفتارهاي آتي، جريان شناسي سياسي اين طايفه را كه بنايشان بر جعل و دروغ است، پي مي گيريم.»

گفت و گو با نسرین قاسملو همسر عبدالرحمان قاسملو رهبر حزب دموکرات کردستان ایران . در صدای آمریکا

. . . . . . . . . . . .

فیلم - گفتار احمد باطبی از جنبش دانشجویی 18 تیر ، لباس شخصی ها و خیانت اصلاح طلبان

- - - - - - - - - -

فیلم پخش نشده ای از تظاهرات دانشجویی پس از18تیر ماه سال 1378مقابل وزارت کشور

انصار جنایت میکند ، رهبر حمایت میکند - - - - نیروی انتظامی ، حمایت حمایت

---------------------

در اين فيلم تظاهر كنندگان به مقابل وزارت كشور مي رسند و درب ورودی را مي شكنند اما . . .
تاج زاده معاون وقت وزارت كشور دولت خاتمی به آنان وعده می دهد خواسته ها یشان را پيگيری كند .
اين فيلم از طبقه نهم وزارت كشور گرفته شده است .

اراده قدرت و نقش رضا پهلوی - الاهه بقراط

.
برای حکومت دمکراتیک

در شرایطی که اعتراضات صنفی کارگران و آموزگاران ، زنان و دانشجویان و لایه های مختلف اجتماعی وارد مرحله نوینی می شود ، و در شرایطی که فشار تحریم و سایه جنگ ساختار اقتصادی کشور را فلج کرده است ، و گرانی و تورم و بیکاری و فساد تار و پود هستی اقتصادی و اجتماعی جامعه را بیش از پیش از هم می گسلد ، تاریخ با زبان بی زبانی فرصت و راهی را در این بحران خانمانسوز به دمکرات های ایران نشان می دهد که بی اعتنایی به آن بار مسئولیتی سنگین و جبران ناپذیر را بر دوش آنان خواهد نهاد . درست همان گونه که توجه به آن و پذیرفتن اش متضمن انجام مسئولیتی تاریخی است .

بی تردید نمی توان همه دمکرات های ایران را زیر یک پرچم که قرار است آنها را به مرحله بعدی برساند ، گرد آورد . لزومی هم ندارد و اصراری هم نباید بر این اتحاد ناممکن داشت . لیکن باید برای گرد آوردن بیشترین نیروها تلاش کرد . شاهزاده رضا پهلوی ، همان گونه که بارها نوشته ام ، نه به عنوان شاهزاده ( که هست ) و نه به مثابه پادشاه آینده ( که امری نامعلوم است ) بلکه به عنوان تنها شخصیت دمکرات شناخته شده می تواند بهترین رشته برای وصل حلقه های پراکنده باشد . اخیرا کسانی عدم انتقاد وی از « پدرشان » را بهانه می کنند . فرض کنیم رضا پهلوی اعلام کند محمدرضا شاه پهلوی دیکتاتور بود . آیا این نشانه دمکرات بودن پسر می شود ؟! در این صورت زمامداران جمهوری اسلامی به همراه همه آنهایی که هنوز دارند با « شاه » مبارزه می کنند و کمتر روزیست که ناسزایی به رژیم گذشته نگویند ، از همه دمکرات ترند . در عین حال آنهایی که چنین بهانه ای را عنوان می کنند ، و پسر یا دختر هیچ شاه دیکتاتوری هم نیستند ، و اشتباهات شان را نه پدرشان ، بلکه خودشان مرتکب شده اند و از همین رو مسئول مستقیم نظرات و عملکرد خودشان هستند ، بهتر است یک بار هم شده گذشته خودکامه نه پدرشان بلکه خودشان را به نقد بکشند و در اختیار جنبش آزادیخواهی ایران قرار دهند تا دیگران ، از جمله رضا پهلوی و طرفدارانش هم بتوانند به آنها اعتماد کنند .

... ، کافیست آنهایی که هنوز بر حساسیت های سیاسی ( و ایدئولوژیک ) خود غلبه نکرده اند و همچنان خیالات و درک خود را بالاتر از میهن و مردم می شمارند ، یک بار دیگر به بازنگری در خود بپردازند تا بتوانند جهت تحقق آرزویی که از سالها پیش به تکرار از مردم ایران شنیده می شود ، گام نهایی را بردارند . مردمی که سالهاست میل دارند نیروهای دمکرات و میهن دوست کشورشان را کنار هم ببیند تا بتوانند بر آن تکیه کنند و با تکیه بر آن به رژیم و جامعه جهانی بگویند دیگر تنها نیستند . یک مجموعه هدفمند و متشکل از دمکرات های راست و چپ ، جمهوری خواه و مشروطه طلب ، از داخل و خارج ، و از هر قوم و مذهب ، می تواند این آرزو را به واقعیت تبدیل کند . شاهزاده رضا پهلوی می تواند بر اساس مواضعی که تا کنون اعلام کرده است ( که می توان به آنها همان گونه باور داشت که از سوی دیگر مدعیان دمکراسی ) سخنگوی آن باشد . جای خوشحالی نیست ، لیکن واقعیتی است که ایرانیان هیچ شخصیت دیگری مانند « شاهزاده رضا » که بتواند این جای خالی را پر کند ، ندارند .

از سوی دیگر رضا پهلوی اتفاقا اگر فقط با هدف پادشاهی به میدان مبارزه برای دمکراسی و حقوق بشر پای ننهاده است ، در این صورت باید به عنوان یک شخصیت سیاسی نقش فعالتری را برعهده گیرد . این تناقض انکارناپذیر مخالفان جمهوری خواه و هم چنین موافقان سلطنت طلب اوست که به او توصیه می کنند در کارهای سیاسی دخالت نکند ! چرا نه ؟! آیا این اتفاقا بدین معنی نیست که این افراد ، چه مخالف و چه موافق ، پیشاپیش تاج پادشاهی را بر سر وی گذاشته و برای محکم کاری از او می خواهند نه در قدرت بلکه پیش از رسیدن به آن و در اپوزیسیون « سلطنت » کند و نه « حکومت » ؟!

شاهزاده رضا اما بیش از هر چیز باید با گروه های موافق اتحادهای مرحله ای برای تدوین یک برنامه مشخص و کوتاه مدت اقدام کند . برنامه ای روشن ، صریح و بدون کلی گویی و یا پیچیدگی و جمله پردازی هایی که معمولا عده کمی از آنها سر در می آورند . این برنامه باید به مردم و جهان توضیح دهد که تنظیم کنندگان آن سخنگوی چه کسانی هستند و چه اهدافی را دنبال می کنند .

اما اگر شاهزاده رضا نقشی بیش از یک میهن دوست علاقمند به سرنوشت ایران و فعالیتی بیش از گفتگو و سخن برای خود قائل نیست ، در این صورت به اتحاد دمکراتهای ایران ، که تنها راه غلبه بر پراکندگی آنهاست ، یاری نخواهد رساند و بهتر است با اعلام این امر ، هم تکلیف طرفداران پادشاهی مشروطه را تعیین کند و هم راه را بر دیگران بگشاید । لیکن اگر آن چنان که خود بارها تکرار کرده است رسیدن به ایرانی آزاد و آباد را بدون هرگونه قید و شرطی هدف کنونی خود اعلام کرده است ، در این صورت باید خود قدم در راه نهد । راهی که با کسب قدرت سیاسی و تقسیم آن به پایان می رسد تا راه های نوینی به روی جامعه بگشاید .

--------------------------------------------------------------------
گزیده ای از نوشتار خانم الاهه بقراط در سایت ژورنالیست :
اراده قدرت و نقش رضا پهلوی( ०६ مارس २००७ )