رسانه های حكومتی ایران به بهانه های مختلف از جمله آنكه اسلحه مورد استفاده سلاح سازمانی بسيج و دیگر نیروها نبوده سعی داشتند افكار عمومی ایران وجهان را منحرف کنند و شهادت ندا را به آشوبگران و تروریستها نسبت دهند اما دكتر آرش حجازی كه هنگام تیر خوردن ندا در نزدیکی وی بوده ماجرای واقعی آنروز را شرح داده است.
وب سایت آرش حجازی
دکتر حجازی در مورد روز حادثه گفت: «سر و صدا را در خیابان شنیدیم و تصمیم گرفتیم برویم و ببینیم چه خبر است. خیابان خسروی را تا انتها رفتیم و رسیدیم به خیابان کارگر، جایی که مردم جمع شده بودند. مأموران پلیس ضد شورش حدود پنجاه متر پائین تر با موتورسیکلت هایشان ایستاده بودند و مردم را عقب می راندند. ناگهان گاز اشک آور به میان مردم پرتاب شد و مردم وحشت کردند. همزمان با پرتاب گاز اشک آور، مأموران هم با موتورسیکلت به سمت جمعیت حرکت کردند و جمعیت در طول خیابان خسروی شروع به دویدن کردند. در تقاطع خیابان خسروی و خیابان صالحی جمعیت به تدریج متفرق می شدند و فقط چند نفر ایستاده بودند تا ببینند چه باید بکنند. ناگهان صدای شلیکی شنیدیم. از دوستم که کنارم ایستاده بود پرسیدم که چی بود؟ گلوله بود؟ او گفت که می گویند گلوله های پلاستیکی می زنند. در همان لحظه من برگشتم و دیدم که خون از سینه ندا که در یک متری من ایستاده بود فواره می زند.»
آقای حجازی همچنین به تلویزیون انگلیسی بی بی سی گفته است که ابتدا گمان کرده که تیر اندازی از روی یک پشت بام انجام شده است. اما کمی بعد تظاهرات کنندگان را دیده است که مرد مسلح موتور سواری را گرفته اند.
«مردم فریاد می زدند گرفتیمش، گرفتیمش. او را خلع سلاح کردند و کارت شناسایی اش را که نشان می داد عضو بسیج است، گرفتند. مردم خیلی عصبانی بودند و او فریاد می زد:" نمی خواستم بکشمش." مردم نمی دانستند با او باید چکاربکنند و گذاشتند که برود. اما کارت شناسایی اش را گرفتند. کسانی هستند که می دانند او کیست. چند نفر هم از او عکس گرفتند.»
« تصمیم سختی بود که بیرون بیایم و در مورد این موضوع صحبت کنم، اما ندا برای دلیلی مرد. او برای حقوق ابتدایی می جنگید... نمی خواهم که خونش بی ثمر ریخته شده باشد. او در خیابان مرد که چیزی بگوید.»
«آنها هرچه را من می گویم تکذیب خواهند کرد و اتهامات دیگری به من خواهند زد. من هیچ وقت در سیاست نبودم. به خاطر نگاه معصومیتی که در چشمهای ندا بود، موقعیت خود را در خطر انداختم.»
-
--------
ندا را یک بسیجی به قتل رساند
-
سایت بی بی سی بخش انگلیسی: پزشک جوان ایرانی که در آخرین دقایق زندگی ندا آقا سلطان کنار او بود و سعی کرد جان او را نجات دهد در گفتگویی با بی بی سی پرده از راز کشته شدن ندا برداشت. دکتر آرش حجازی که در جنوب انگلستان در دانشگاه تحصیل میکند میگوید که او پیش از تیر خوردن ندا او را در کنار مرد کهنسالی دیده بود که بعدا مشخص شد استاد موسیقی ندا بوده است.
سپس پلیس و بسیجی ها به سوی مردم حمله کردند و ناگهان صدای گلوله ای شنیده شد. دکتر حجازی میگوید که دید گلوله ای زیر گلوی ندا روی سینه اش خورده و خون از آن بیرون میزند. او به سوی ندا دوید و تلاش کرد با بستن سوراخ گلوله جلوی خونریزی را بگیرد ولی خون از دماغ و دهان ندا بیرون زد و ندا درکمتر از یک دقیقه جان سپرد. او میگوید صدای مردم را شنید که به سوی بسیجی های موتور سوار حمله کردند و یکی از آنها را که مسلح بود گرفتند. بسیجی که وحشت زده بود خلع سلاح شد و مردم کارت شناسایی او را گرفتند. برخی از مردم از او عکس هم گرفتند. بسیجی مزبور درحالی که وحشت زده شده بود فریاد میکشید که من نمیخواستم او را بکشم. مردم که نمیدانستند چکار کنند بسیجی را رها کردند و او فرار کرد ولی دکتر حجازی تاکید میکند که عکس و کارت شناسایی این بسیجی در نزد مردم است. دکتر حجازی گفت که پس از این حادثه حال او بسیار دگرگون شده و سه شبانه روز نتوانسته بخوابد اما با فاش کردن این رازها سبک شده و احساس می کند که خون ندا به هدر نرفته است.
سپس پلیس و بسیجی ها به سوی مردم حمله کردند و ناگهان صدای گلوله ای شنیده شد. دکتر حجازی میگوید که دید گلوله ای زیر گلوی ندا روی سینه اش خورده و خون از آن بیرون میزند. او به سوی ندا دوید و تلاش کرد با بستن سوراخ گلوله جلوی خونریزی را بگیرد ولی خون از دماغ و دهان ندا بیرون زد و ندا درکمتر از یک دقیقه جان سپرد. او میگوید صدای مردم را شنید که به سوی بسیجی های موتور سوار حمله کردند و یکی از آنها را که مسلح بود گرفتند. بسیجی که وحشت زده بود خلع سلاح شد و مردم کارت شناسایی او را گرفتند. برخی از مردم از او عکس هم گرفتند. بسیجی مزبور درحالی که وحشت زده شده بود فریاد میکشید که من نمیخواستم او را بکشم. مردم که نمیدانستند چکار کنند بسیجی را رها کردند و او فرار کرد ولی دکتر حجازی تاکید میکند که عکس و کارت شناسایی این بسیجی در نزد مردم است. دکتر حجازی گفت که پس از این حادثه حال او بسیار دگرگون شده و سه شبانه روز نتوانسته بخوابد اما با فاش کردن این رازها سبک شده و احساس می کند که خون ندا به هدر نرفته است.
-
-
برای كسانی كه با كتاب و ادبيات سر و كار دارند، آرش حجازی چهره شناخته شده ای است: او مترجم آثار پائولو كوئليو به فارسی ؛ سردبير نشريه فرهنگی و هنری (جشن كتاب) ؛ نويسنده رمان «شاهدخت سرزمين ابديت» میباشد که مورد توجه ایرانیان بوده است.
-وب سایت آرش حجازی
--------------------
منبع خبر از بی بی سی فارسی
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2009/06/090626_op_ir88_hajazi_neda.shtml
منبع خبر از بی بی سی فارسی
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2009/06/090626_op_ir88_hajazi_neda.shtml
دکتر حجازی در مورد روز حادثه گفت: «سر و صدا را در خیابان شنیدیم و تصمیم گرفتیم برویم و ببینیم چه خبر است. خیابان خسروی را تا انتها رفتیم و رسیدیم به خیابان کارگر، جایی که مردم جمع شده بودند. مأموران پلیس ضد شورش حدود پنجاه متر پائین تر با موتورسیکلت هایشان ایستاده بودند و مردم را عقب می راندند. ناگهان گاز اشک آور به میان مردم پرتاب شد و مردم وحشت کردند. همزمان با پرتاب گاز اشک آور، مأموران هم با موتورسیکلت به سمت جمعیت حرکت کردند و جمعیت در طول خیابان خسروی شروع به دویدن کردند. در تقاطع خیابان خسروی و خیابان صالحی جمعیت به تدریج متفرق می شدند و فقط چند نفر ایستاده بودند تا ببینند چه باید بکنند. ناگهان صدای شلیکی شنیدیم. از دوستم که کنارم ایستاده بود پرسیدم که چی بود؟ گلوله بود؟ او گفت که می گویند گلوله های پلاستیکی می زنند. در همان لحظه من برگشتم و دیدم که خون از سینه ندا که در یک متری من ایستاده بود فواره می زند.»
آقای حجازی همچنین به تلویزیون انگلیسی بی بی سی گفته است که ابتدا گمان کرده که تیر اندازی از روی یک پشت بام انجام شده است. اما کمی بعد تظاهرات کنندگان را دیده است که مرد مسلح موتور سواری را گرفته اند.
«مردم فریاد می زدند گرفتیمش، گرفتیمش. او را خلع سلاح کردند و کارت شناسایی اش را که نشان می داد عضو بسیج است، گرفتند. مردم خیلی عصبانی بودند و او فریاد می زد:" نمی خواستم بکشمش." مردم نمی دانستند با او باید چکاربکنند و گذاشتند که برود. اما کارت شناسایی اش را گرفتند. کسانی هستند که می دانند او کیست. چند نفر هم از او عکس گرفتند.»
« تصمیم سختی بود که بیرون بیایم و در مورد این موضوع صحبت کنم، اما ندا برای دلیلی مرد. او برای حقوق ابتدایی می جنگید... نمی خواهم که خونش بی ثمر ریخته شده باشد. او در خیابان مرد که چیزی بگوید.»
«آنها هرچه را من می گویم تکذیب خواهند کرد و اتهامات دیگری به من خواهند زد. من هیچ وقت در سیاست نبودم. به خاطر نگاه معصومیتی که در چشمهای ندا بود، موقعیت خود را در خطر انداختم.»
-
۱۷ نظر:
مرگ بر اخوند دیکتاتور
بیا این جا یازدهمین بیانیه‌ي مرحسین رو زدم بیا بخون
http://meerhusain.blogfa.com/
خدا شاه میهن
زنده باد کوروش کبیر
زنده باد داریوش
زنده باد خشایار شاه
زنده باد شاهپور
مرده باد عرب (تازی) بی هویت
از قدیم گفتن کافر همه را به کیش خویش پندارد.شماها خودتون دزد و جنایتکار و پستید فکر میکنید همه مثل خودتونن. 57سال ایران رو مثل یه فاحشه فروختین به آمریکا و انگلیس.چرا بحرین رو از ایران عزیز جدا کردید؟
خوب اين دكتر كه تو انگليس درس مي خونه و فقط براي بي بي سي حرف زده
پس من حرفش رو قبول ندارم يك مشت چرند ميگه
آخه وقتي مردم اعصباني باشن اگه يه نفر ، يكي رو بكشه مردم با گرفتن كارت ميزارن بره
دروغه دروغه
ولي متآسفم براي ندا
مرگ بر شاه خائن و خاندان گداصفتش!
سلام دوستان عزيز :
و باز هم خودخواهي موسوي منافق به مرگ دختري بيگناه منجر شد,موسوي آخرت سختي در پيش داري .
يه سوال از تمام كساني كه اين سايتو مي بينتن :
ايا واقعا مير حسين آدم سالمي بود؟آيا هدفش كمك به ايران بود يا دشمناي ايران؟
آيا موسوي خط امام خميني رو دنبال ميكنه؟
آيا مير حسين موسوي با اين كارهايي كه كرد آبروي ايران رو حفظ كرد؟
چرا هنوز خانم زهرا رهنورد از رو نميرود؟
اگر به قول خانم زهرا رهنورد اسلام امام خميني بايد به روز شده باشد پس بايد خود ايشان علاوه بر مير حسين با 10 پسر ديگر ارتباط جنسي داشته باشند چون اين همان شعاري است كه خودشان و مير حسين ميدهند(اسلام را به روز كنيم و حتي نمونه اي از آن را با مجالس شبانه افراد مشغول در ستادهاي تبليغاتي موسوي ديديم وديديم كه چگونه از دختران و زنان بي بندو بار در اين ستادها استفاده ميشد تا هدف موسوي تحقق يابد)؟؟؟؟
موسوي حتي از ناموس خود هم در جهت تبليغات نگذشت.
فسادي كه مير حسين موسوي در اين انتخابات به جا گذاشت در قيامت بي حساب نميماند.
خانم رهنورد با چادري كه در زير آن هر فسادي ميكند قصد گول زدن مردم را داشت.
واي بر دانشگاه مذهبي كه رئيسش بي مذهبي مثل زهرا رهنورد باشد.
واي بر جاسبي كوته فكر كه آبروي نداشته خود را با حمايت از وطن فروشي مثل موسوي به آب ريخت .
آيا 90% از طرفداران موسوي محافظت از ناموس و جلوگيري از بي بندوباري كردند؟
واي بر ما اگر روزي غيرتمان را از دست بدهيم و بترسيم از آن روز كه زنان و خواهران و مادران و دخترانمان را به خاطر بدست آوردن آزادي خيالي به فساد بياندازيم.
dar javabe in hassan bayad begam ke to yeki ke hanooz afkaret male asre hajar ast, SAKET BABA!!! cheghadar akheh mozakhraf va tohi andish hastin??? ta kay mikhayn inghadar ablah bemoonin?? baseh digeh inghadar yaveh gooyi.
سلام به نظر من ازادی به معنی بی بند و باری و بی غیرتی نیست مگه ما دخترا مانتو نمی پوشیم و موهامونو در حده معمول درست نمی کنیم یعنی مادر و پدر نداریم .خودمون شخصیت یا وجدان نداریم . شما و امثال شما تو لباس بسیج همه غلط می کنید کسی هم نیست بگه چرا ؟؟؟؟
واقعا متاسفم براتون که هنوز دارید سر حجاب و ناموس بحث میکنید. که کی چجوری میپوشه. میدونید ناموستون کیا هستن؟ دخترهایی که از سر ناچاری خودفروشی میکنند. جوونایی که بخاطر نداشتن ربنامه و پول و کار تو پارکها مشغول مواد کشیدن هستند و روز بروز هم به تعدادشون اضافه میشه. اون پدرهایی که تعدادشون کم نیست و روزبروز هم بهشون اضافه میشه (همونایی که هر شب خجالتزده بچه هاشنونن) اونا هم برادراتونن. حالا بشینید بحث کنید که کی کجاش رو انداخته بیرون. یه مذهب گذاشتن وسط هزاران سال مردم رو انداختن به جون هم. تا وقتی طرز فکرتون اینه حقمون هر چقدر سواری بدیم.
جالبه که توی تلویزیون با استاد ندا مصاحبه کرده اند و شرح ماجرا را از زبان خودش شنیدیم ! همین آقای موسفیده که موشو از پشت بسته. ضمنا" این آقای دکتر جوان چرا توی عکس داره مستقیم به دوربین نگاه میکنه ؟؟؟ حتما" کلک های فوتو شاپی امریکاییان و حامیان موسوی که آخر این کارها هستند اینو ساختن ! در تلویزیون هم با استاد مرحوم ندا و هم با راننده ای که این صحنه را دیده صحبت شده ، بسیجی یا نظامی را در نزدیک این دختر ندیدند که تازه بخواد با موتور فرار هم بکنه ! اگر راست میگید و مردم دلشون از این واقعه خوونه چرا کارت شناسایی اون بسیجی را که میگید ندا را کشته تحویل قوه قضاییه نمیکنید ؟ لابد میترسید. کسانی که میترسند انقلاب مخملی نمیکنند. موسویهای دروغگو و ترسو و فیلم ساز !
يه دختر مثل دسته گل زدن كشتن اون وقت تو داري چرندو پرند ميگي اصلان تو 2 كلاسم سواد داري اصلان ميدوني آرش حجازي غير از اين كه دكتره يه مترجم و يه نويسنده بزرگم هست اصلان تو عمرت 2 تا كتاب خوندي اون چه دليلي داره كه بخواد دروغ بگه اصلان ميدوني يه انتشارات بزرگ داره ميدوني چقدر كتاب ترجمه كرده همين ابله هائي مثل شما هستن كه مملكت به اينجا كشوندن كه روز روشن دختر مردم تو خيابون ميكوشن
به نظر من هم بعید است همچین انسانی دروغ بگوید.
هموطن انگار خوابی؟ کی میتونه بره پیش یه آخوند و از یه بسیجی شکایت کنه؟ ندا سمبل آزادی ایرانه.آخوند گور خودشو کند.مرگ بر آخوند دغل باز.مرگ بر بسیجی خودفروخته.نزدیک اون روزی که با گوشت این کثافتا کباب بپزیم بدیم سگ بخوره
دوستان-من خودم آنجا بودم و دیدم که مردم بسیجی را گرفته بودند. پس نگویید که بسیجی در اطراف ندا نبوده است. اما اینکه واقعا چه کسی تیر اندازی کرده بود، من هم نفهمیدم. ولی اون بسیجی رو هم که گرفته بودند، می گفت که می خواست که کسی رو که گلوله زده بود را دستگیر کنه. مردم کیف پولش رو درآوردند و کارت شناسایی اون رو دیدند و می گفتند که عضو بسیج یا سپاه است. من نمی دانم چه کسی ندا را کشته است. ولی چرا صدا و سیما بعد از یک هفته این خبر را پخش می کند؟
واقعاً چه کسی حقیقت را می گوید؟ آنقدر دروغ شنیده ایم که حتی اگر واقعاً حجازی و دوستانش این صحنه را ساخته باشند باور کردنش سخت است. داستان داستان چوپان دروغگوست. حتی اگر واقعاً گرگ گله را بدرد مسئول مستقیم آن گرگ است یا چوپان دروغگو؟ قضاوت را به داور بزرگ میسپاریم که نور حقیقت تنها از او و پیروان راستینش جاریست
اخ بعضیا چقدر خرن؟ارش حجازی گفت:مردم مسلح نبودن و تنها سلاحشون صداشون بود که این اواخر با سکوت تظاهرات میکردن.اخه تک ادم عاقل پیدا نمیشه بهش بگه:اخه خر خدا اگه مردم تو سکوت راهپیمایی میکردن پس تو چه طور میگی وقتی صداهایی شنیدم رفتم از خونه بیرون؟
ارسال یک نظر