هر چه فرياد زدم كسی نمانده بود ... ! - شعر اعتراض نکردم از برتولت برشت

-
ابتدا به سراغ يهودی‌ها رفتند

من يهودی نبودم، اعتراضی نكردم

پس از آن به لهستانی‌ها حمله بردند

من لهستانی نبودم و اعتراضی نكردم

آن‌گاه به ليبرال‌ها فشار آوردند

من ليبرال نبودم، اعتراضی نكردم

سپس نوبت به كمونيست‌ها رسيد

كمونيست نبودم، بنابراين اعتراضی نكردم

سرانجام به سراغ من آمدند

هر چه فرياد زدم كسی نمانده بود تا اعتراضی كند


هیچ نظری موجود نیست: