عملکرد دولت چین و دولت ایران در زمینهی سانسور اینترنت و دسترسی مردم به اخبار و اطلاعات تا حد زیادی شبیه به هم است. چندی پیش دولت چین به مناسبت فرا رسیدن بیستمین سالروز سرکوب جنبش دانشجویان در این کشور از چند روز پیشتر، شبکههای اجتماعی اینترنتی همچون تویتر و فیسبوک را مسدود کرد و به خبرنگاران خارجی نیز اجازهی ورود به چین را نداد.
مشابه همین امر در روش حکومتی ایران نیز به چشم میخورد. با شروع اعتراضات مردمی نسبت به نتایج انتخابات و اعلام محمود احمدینژاد به عنوان رییسجمهور ایران در چهار سال آینده، سرعت اینترنت به طرز چشمگیری در ایران کاهش یافت، شبکه پیامهای کوتاه تلفنی مختل شد و بسیاری از سایتهای اینترنتی نیز مسدود شدند. با این همه تمام این اقدامات باعث نشد تا صدای اعتراض به خارج از مرزهای ایران نرسد و جالبتر اینکه ایران در این روزها موضوع اصلی پستهای بلاگرهای چینی بوده است.
در همان ابتدا، دولت چین گروهی از وبلاگنویسان چینی را مأمور کرد تا از ناآرامیهای ایران پس از انتخابات بنویسند. این نسخهی دولتی چینی، اینگونه رونوشت شد که انتخابات و اصولا دموکراسی چیز خوبی نیست و به این ترتیب سعی شد تا عدم وجود انتخابات در چین را با این استدلال که انتخابات منجر به ناآرامیهای خیابانی میشود، توجیه کنند.
البته مسلم است که چنین استدلالی پایدار نخواهد ماند و موج اعتراض وبلاگنویسان چینی را به همراه داشت. آنها این توجیه را بیمعنی خواندند و خودشان را با ایرانیها مقایسه کردند. شی مینگ، روزنامهنگار چینی و یکی از مشاوران جوایز وبلاگهای برتر دویچهوله میگوید، بسیاری از وبلاگنویسان چینی با انتقاد از مردم خودشان نوشتند: «ایرانیها از ما بسیار جسورترند، در عوض ما به دولتمان اجازه میدهیم هر تصمیمی برای ما بگیرد.» پرداختن گستردهی چینیها به حوادث اخیر ایران برای مینگ نکتهی جالب توجهی است و دلیل آن را بیشتر به خاطر این میداند که چینیها خود تجربهی چنین سرکوبی را داشتهاند و از همین رو نیز آنچه که این روزها در ایران اتفاق میافتد، برایشان کاملا ملموس است.
سانسور در سانسور
دولت چین یکی از معدود دولتهای خارجی بوده که انتخاب محمود احمدینژاد را در سمت رییسجمهور ایران به رسمیت شناخته و به او تبریک گفته است. با این همه تلویزیون دولتی چین دو روز تمام هیچگونه خبری را در مورد ایران و به ویژه ناآرامیهای اخیر منتشر نکرد و در حقیقت یک "سانسور موضوعی" را در پیش گرفت. رسانههای دیگر نیز کاملا به طور محدود در این مورد خبررسانی کردند.
اما ورق هنگامی برگشت که معترضان ایرانی در پی فراخوان میرحسین موسوی دو روز متوالی به خیابانها آمدند. پخش خبر درگیریها و همچنین انتشار خبر کشته شدن چندین نفر در جریان اعتراضهای خیابانی در رسانههای غربی، موجب شد تا یک "موج خارجی" وارد چین شود. مینگ این موج خارجی را چینیهایی میداند که در کشورهای دیگر زندگی میکنند. آنها در ایمیلهایشان برای دوستان و اعضای خانوادهاشان به آنچه که در ایران میگذرد اشاره کردند و یا با فرستادن پیامهای کوتاه تلفنی یا تویت کردن، خبرها را وارد چین کردند.
همین امر نیز موجب شد تا رسانههای دولتی چین تحت فشار قرار بگیرند، زیرا دیگر اخبار دربارهی ایران موجود بود و تمام چینیها از روند ناآرامیها مطلع شده بودند. مشکل تنها این بود که این رسانهها چه واکنشی را در این رابطه در پیش بگیرند. در این زمان تلویزیون دولتی چین بایکوت خبری ایران را شکست و تصاویری از اعتراضهای مردمی را پخش کرد، اما با این حال هیچ موضع آشکاری در حمایت از موسوی یا احمدینژاد نگرفت.
نکتهی مهم و برجسته در این بین این بود که تلویزیون دولتی چین تمام اخبار ایران را بازتاب داد به جز یک خبر؛ آن هم مسدود کردن اینترنت توسط دولت ایران. تنها چیزی که از چشم مسئولان حکومتی در چین دور مانده بود، همان موج خارجی بود که اینبار نیز دوباره به آن پرداختند و آن را به طور گستردهای پوشش دادند.
نفت بر آتش
البته سکوت تلویزیون چین در مورد مسدود شدن اینترنت در ایران از جای دیگری سرچشمه میگیرد. از روز اول ژوئیه روی تمام کامپیوترهای تولید شده در این کشور فیلتر ویژهای نصب خواهد شد که ردپای کاربر را در اینترنت ثبت میکند. همین امر نیز خشم مردم را به همراه داشته است و آنها دولت را به "وقیح بودن" متهم میکنند. به همین خاطر، به گفتهی شین مینگ، انتشار خبر مسدود شدن اینترنت در ایران از سوی دولت، همانند نفتی بود که بر آتش بریزند و میتوان پیشبینی کرد که بسیاری از وبلاگنویسان چینی مینوشتند: «این همان چیزی بود که ما میگفتیم. اینها همه دیکتاتور هستند، هم در ایران و هم در چین.»
او میگوید، بسیاری از چینیها به نوعی در اعتراضات مردمی ایران تصویر خودشان را میبینند. از نظر آنها روشنفکران ایرانی قهرمان هستند و در مقابل روشنفکران کشورشان را به بیعرضگی متهم میکنند.
موسوی راحتتر از احمدینژاد
شین مینگ در میان صحبتهای خود به این نکته اشاره میکند که در وبلاگهای چینی نام موسوی بسیار زیادتر از احمدینژاد به چشم میخورد. در اصل چینیها دو دسته را برای آنچه که این روزها در ایران جریان دارد، میشناسند: "هوادارن موسوی و رژیم ایران".
نام احمدینژاد در میان نوشتههای چینی غایب است. دلیل این امر هم در وحلهی اول به فرم این زبان باز میگردد. در زبان چینی هر کلمهای نشانهای خاص خود را دارد و مینگ توضیح میدهد که نام احمدینژاد هنگامی که به چینی نوشته میشود، کلمهی عجیب و ناآشنایی میشود. در مقابل، او نام موسوی را بسیار سادهتر میداند و اضافه میکند، زندگینامهی موسوی در وبلاگهای چینی به وفور دیده میشود.
از طرفی شین مینگ یک دلیل دیگر را مؤثر میداند و آن نقش "محبوبیت" در شخصیتسازی است. او توضیح میدهد که در روانشانسی اینترنت، نام یک شخص تنها زمانی که در نزد افراد محبوب باشد، تجسم مییابد. البته استثنا در این بین، اسامی دیکتاتورها و کسانی است که مردم از آنها نفرت دارند. مثلا بسیاری از چینیها از کیم جونگ ایل، رهبر کرهی شمالی، نفرت دارند و برای همین هم دربارهی تمام جزییات زندگی او مینویسند، حتی تعداد همسران وی. برای همین نیز نام او به وفور در وبلاگهای چینی به چشم میخورد.
با این حال شین مینگ اضافه میکند که دربیشتر مواقع نام بردن از افراد خارجی در میان چینیها تنها نشاندهندهی محبوبیت این افراد است. زیرا آنها با خود فکر میکنند: «ما هم میتوانستیم چنین فردی را داشته باشیم.»
نویسنده: سمیرا نیک آیین - رادیو آلمان
مشابه همین امر در روش حکومتی ایران نیز به چشم میخورد. با شروع اعتراضات مردمی نسبت به نتایج انتخابات و اعلام محمود احمدینژاد به عنوان رییسجمهور ایران در چهار سال آینده، سرعت اینترنت به طرز چشمگیری در ایران کاهش یافت، شبکه پیامهای کوتاه تلفنی مختل شد و بسیاری از سایتهای اینترنتی نیز مسدود شدند. با این همه تمام این اقدامات باعث نشد تا صدای اعتراض به خارج از مرزهای ایران نرسد و جالبتر اینکه ایران در این روزها موضوع اصلی پستهای بلاگرهای چینی بوده است.
در همان ابتدا، دولت چین گروهی از وبلاگنویسان چینی را مأمور کرد تا از ناآرامیهای ایران پس از انتخابات بنویسند. این نسخهی دولتی چینی، اینگونه رونوشت شد که انتخابات و اصولا دموکراسی چیز خوبی نیست و به این ترتیب سعی شد تا عدم وجود انتخابات در چین را با این استدلال که انتخابات منجر به ناآرامیهای خیابانی میشود، توجیه کنند.
البته مسلم است که چنین استدلالی پایدار نخواهد ماند و موج اعتراض وبلاگنویسان چینی را به همراه داشت. آنها این توجیه را بیمعنی خواندند و خودشان را با ایرانیها مقایسه کردند. شی مینگ، روزنامهنگار چینی و یکی از مشاوران جوایز وبلاگهای برتر دویچهوله میگوید، بسیاری از وبلاگنویسان چینی با انتقاد از مردم خودشان نوشتند: «ایرانیها از ما بسیار جسورترند، در عوض ما به دولتمان اجازه میدهیم هر تصمیمی برای ما بگیرد.» پرداختن گستردهی چینیها به حوادث اخیر ایران برای مینگ نکتهی جالب توجهی است و دلیل آن را بیشتر به خاطر این میداند که چینیها خود تجربهی چنین سرکوبی را داشتهاند و از همین رو نیز آنچه که این روزها در ایران اتفاق میافتد، برایشان کاملا ملموس است.
سانسور در سانسور
دولت چین یکی از معدود دولتهای خارجی بوده که انتخاب محمود احمدینژاد را در سمت رییسجمهور ایران به رسمیت شناخته و به او تبریک گفته است. با این همه تلویزیون دولتی چین دو روز تمام هیچگونه خبری را در مورد ایران و به ویژه ناآرامیهای اخیر منتشر نکرد و در حقیقت یک "سانسور موضوعی" را در پیش گرفت. رسانههای دیگر نیز کاملا به طور محدود در این مورد خبررسانی کردند.
اما ورق هنگامی برگشت که معترضان ایرانی در پی فراخوان میرحسین موسوی دو روز متوالی به خیابانها آمدند. پخش خبر درگیریها و همچنین انتشار خبر کشته شدن چندین نفر در جریان اعتراضهای خیابانی در رسانههای غربی، موجب شد تا یک "موج خارجی" وارد چین شود. مینگ این موج خارجی را چینیهایی میداند که در کشورهای دیگر زندگی میکنند. آنها در ایمیلهایشان برای دوستان و اعضای خانوادهاشان به آنچه که در ایران میگذرد اشاره کردند و یا با فرستادن پیامهای کوتاه تلفنی یا تویت کردن، خبرها را وارد چین کردند.
همین امر نیز موجب شد تا رسانههای دولتی چین تحت فشار قرار بگیرند، زیرا دیگر اخبار دربارهی ایران موجود بود و تمام چینیها از روند ناآرامیها مطلع شده بودند. مشکل تنها این بود که این رسانهها چه واکنشی را در این رابطه در پیش بگیرند. در این زمان تلویزیون دولتی چین بایکوت خبری ایران را شکست و تصاویری از اعتراضهای مردمی را پخش کرد، اما با این حال هیچ موضع آشکاری در حمایت از موسوی یا احمدینژاد نگرفت.
نکتهی مهم و برجسته در این بین این بود که تلویزیون دولتی چین تمام اخبار ایران را بازتاب داد به جز یک خبر؛ آن هم مسدود کردن اینترنت توسط دولت ایران. تنها چیزی که از چشم مسئولان حکومتی در چین دور مانده بود، همان موج خارجی بود که اینبار نیز دوباره به آن پرداختند و آن را به طور گستردهای پوشش دادند.
نفت بر آتش
البته سکوت تلویزیون چین در مورد مسدود شدن اینترنت در ایران از جای دیگری سرچشمه میگیرد. از روز اول ژوئیه روی تمام کامپیوترهای تولید شده در این کشور فیلتر ویژهای نصب خواهد شد که ردپای کاربر را در اینترنت ثبت میکند. همین امر نیز خشم مردم را به همراه داشته است و آنها دولت را به "وقیح بودن" متهم میکنند. به همین خاطر، به گفتهی شین مینگ، انتشار خبر مسدود شدن اینترنت در ایران از سوی دولت، همانند نفتی بود که بر آتش بریزند و میتوان پیشبینی کرد که بسیاری از وبلاگنویسان چینی مینوشتند: «این همان چیزی بود که ما میگفتیم. اینها همه دیکتاتور هستند، هم در ایران و هم در چین.»
او میگوید، بسیاری از چینیها به نوعی در اعتراضات مردمی ایران تصویر خودشان را میبینند. از نظر آنها روشنفکران ایرانی قهرمان هستند و در مقابل روشنفکران کشورشان را به بیعرضگی متهم میکنند.
موسوی راحتتر از احمدینژاد
شین مینگ در میان صحبتهای خود به این نکته اشاره میکند که در وبلاگهای چینی نام موسوی بسیار زیادتر از احمدینژاد به چشم میخورد. در اصل چینیها دو دسته را برای آنچه که این روزها در ایران جریان دارد، میشناسند: "هوادارن موسوی و رژیم ایران".
نام احمدینژاد در میان نوشتههای چینی غایب است. دلیل این امر هم در وحلهی اول به فرم این زبان باز میگردد. در زبان چینی هر کلمهای نشانهای خاص خود را دارد و مینگ توضیح میدهد که نام احمدینژاد هنگامی که به چینی نوشته میشود، کلمهی عجیب و ناآشنایی میشود. در مقابل، او نام موسوی را بسیار سادهتر میداند و اضافه میکند، زندگینامهی موسوی در وبلاگهای چینی به وفور دیده میشود.
از طرفی شین مینگ یک دلیل دیگر را مؤثر میداند و آن نقش "محبوبیت" در شخصیتسازی است. او توضیح میدهد که در روانشانسی اینترنت، نام یک شخص تنها زمانی که در نزد افراد محبوب باشد، تجسم مییابد. البته استثنا در این بین، اسامی دیکتاتورها و کسانی است که مردم از آنها نفرت دارند. مثلا بسیاری از چینیها از کیم جونگ ایل، رهبر کرهی شمالی، نفرت دارند و برای همین هم دربارهی تمام جزییات زندگی او مینویسند، حتی تعداد همسران وی. برای همین نیز نام او به وفور در وبلاگهای چینی به چشم میخورد.
با این حال شین مینگ اضافه میکند که دربیشتر مواقع نام بردن از افراد خارجی در میان چینیها تنها نشاندهندهی محبوبیت این افراد است. زیرا آنها با خود فکر میکنند: «ما هم میتوانستیم چنین فردی را داشته باشیم.»
نویسنده: سمیرا نیک آیین - رادیو آلمان
۵ نظر:
متن خيلي جالبي بود .
اينگونه متن ها تكرار شود.
در ضمن اين تصوير كلمه الله و سطل را حذف كنيد.
لطفاشما به عقيده مردم احترام بگذاريند. آزادي دليل محكمي براي توهين به باورها نيست.
زنده باد ايران سرافراز وجاويد
سلام
از روحیه عدالت خواهی و آزادی طلبی و همچنین مطالب شما بسیار سپاسگزا. ضمن همراهی با شما از شما خواهش می کنم که تصویر آقای خامنه ای و همچنین آرم الله را حذف نمایید. هر دوی اینها به نوعی با ایده تکثرگرایی و آزادی مغایرت دارد. این دو تصویر به نوعی نشان می دهد که شما نیز از طرف دیگر بام افتاده اید. و این یعنی افراط و تفریط. علاوه براین مبارزه ایرانیان برای ازادی به معنای بازگشت خاندان پهلوی که دست کمی از این رژیم نداشتند نیست.با تشکر
اون آرم که به درون سطل آشغال انداخته ميشود منظور خود الله یا خدا نيست بلکه اين نماد جمهوری اسلامی و حکومت اسلامی است.
یعنی این حکومت باید توی سطل زباله برود.
یعنی بايد دين و مذهب و الله و خدا از سياست و حکومت جدا باشد.
خامنه ای هم که ثابت شد یک جنایتکار بالقوه و بالفعل میباشد.
ما همه نگرانيم كه چه بر سر آراء مان آمد آرائي كه به آن سيد عزيز داديم و احمقي نژادي آمد و پاچه آراء ما را گرفت و برد.لطف كنيد به اعتقادات ما توهين نكنيد واين تصوير الله را حذف كنيد اگر شما هم آزاده مرد هستيد زود تر اقدام كنيد وگرنه فرق شما با احمقي نژاد در چيست؟جز اينكه درسي جز توهين نياموخته ايد.
با سلام
من به عنوان کسی که ایران وتمامیت آن را مقدس می دانم هرگونه ضعفی در حکومت مرکزی(هخامنش تا پهلوی و اکنون جمهوری اسلامی) را خطرناک می بینم. در نیجه با حافظیه تاریخی خود میگویم مشکل خانواده را خوانواده باید حل کند و حضور هر غریبه ای نگران کننده است.
یادم نمیره اسکندر، اعراب، عثمانی،عراق وشاخه شونه کشیدن اسرائیل را(قبل از انقلاب آنها برای حمایت از شاه هزاران ایرانی را کشتند و این نشاندهنده بیرحمی آنهاست) .
ارسال یک نظر