آزمايش موشک هاي باليستيک ايران در هفته گذشته در کنار صحبت هاي تهديدآميز اخير فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامي تأکيد مي کنند که تا چه اندازه خاورميانه به نقطه عطف غيرقابل بازگشت نزديک شده است.
تلاش هاي تهران براي ترساندن آمريکا و اسرائيل از بکار بردن توان نظامي بر ضد برنامه هسته اي اين کشور در کنار اهانت محترمانۀ ديپلماتيک به اروپاييان دو روي سکۀ همين سياست هستند. رژيم به منظور ساخت سلاح هاي اتمي قابل پرتاب، هدفي استراتژيک که 20 سال بطور مخفيانه دنبال کرده، در حال وقت کشي است.
با اين وجود، ميان ايران و هدفي که مدت ها بدنبال آن بوده، سايه اي حائل است: اقدام نظامي پيش بيني شدۀ اسرائيل يا آمريکا. بله، ايران امروز نمي تواند سلاح اتمي پرتاب کند و شايد تا چند سال ديگر هم نتواند. ارزيابي ها بسيار متفاوتند و هيچکس بجز آخوندها به طور حتم نمي داند که ايران چه زمان به سلاح قابل پرتاب دست خواهد يافت. اما نقطۀ عطف زماني است که ايران کليۀ قابليت هاي تسليحاتي شدن را بدون احتمال اعمال فشارهاي بيشتر خارجي براي توقف اين امر در اختيار بگيرد. آنوقت است که تصميم تسليحاتي شدن و زمانبندي آن فقط با خود تهران است. ما نمي دانيم که آيا ايران در اين نقطه قرار دارد يا بسيار به آن نزديک است. همۀ آنچه که مي دانيم اين است که پس از پنج سال ديپلماسي شکست خوردۀ سه کشور اتحاديه اروپا (انگليس، فرانسه و آلمان)، ايران پنج سال به دستيابي به سلاح هاي اتمي نزديک تر شده است.
با اين وجود، وزارت خارجۀ آمريکا هفتۀ گذشته با بيان اظهاراتي در کنگره، پيشرفت هسته اي ايران را – حتي با وجود همزماني پرتاب موشک هاي اين کشور– کم اهميت جلوه داد و تبعات ديپلماسي شکست خورده را ناديده گرفت. اما اين فرضيۀ قطعي که ما براي پرداختن به مسأله هسته اي ايران سال ها زمان داريم، قماري پرخطر دربارۀ سياستي است که در صورت شکست نمي توان آن را وارونه کرد. اگر ايران قبل از پيش بيني هاي سرخوشانۀ ايالات متحده به نقطۀ تسليحاتي برسد، آنوقت توازن قدرت خاورميانه، و در واقع کل جهان، به طرزي فاجعه بار تغيير خواهد کرد.
و سپس آنچه را که در انتظار آمريکا خواهد بود، در نظر بگيريد: شش ماه پاياني دولت بوش در تعقيب تلاش هاي ضعيف ديپلماتيک، در کنار شش ماه زمان مورد نياز رئيس جمهور جديد براي تشکيل کابينۀ سياسي و امنيت ملي. به عبارت ديگر، تهران براي پيشروي بي وقفه بسوي "نقطۀ بي بازگشت" يک سال ديگر زمان خواهد داشت.
ما تقريبا ً به طور حتم قائله را باخته ايم. تحريم هاي سريع، همه جانبه و به طور مؤثر تشديد يافته پنج سال قبل مي توانستند تفاوتي ايجاد کنند، اما حالا ديگر نه. تحريم هاي موجود بي شک فشارهايي وارد کرده اند، اما مشکلات واقعي اقتصادي ايران تقريبا ً از 30 سال سوء مديريت انقلاب اسلامي سرچشمه مي گيرند.
تحريم هاي بيشتر امروز - حتي با فرض حمايت روسيه و چين- بسيار معدود و خيلي دير خواهند بود. اگرچه تغيير رژيم ايران راه حل ارجح است، اما تقريبا ً هيچ احتمالي براي برکناري بموقع آخوندها وجود ندارد. اگر ما در پنج سال گذشته براي حمايت از اقشار ناراضي مانند جوانان، اقليت هاي غيرفارس و سرخوردگان اقتصادي اقدامات بيشتري کرده بوديم، احتمالا ً اکنون شرايط فرق مي کرد. با اين وجود، تغيير رژيم ايران کار ساده اي نيست، گرچه مشکل تحقق اين امر بهانه اي براي انجام ندادن اقدامات بيشتر در زمان حال نيست.
به اين خاطر است که اسرائيل در حال حاضر در نقطۀ تصميم گيري فوري قرار دارد: اينکه از توان نظامي پيش بيني شده براي از بين بردن چرخۀ سوخت هسته اي بومي ايران در يک يا چند نقطۀ حياتي استفاده کند. موفقيت حملات هوايي پرمخاطرۀ اسرائيل و يا خرابکاري، بحران هسته اي ايران را حل نخواهند کرد، اما اين قابليت را دارند که تا حد امکان وقت کشي کنند و آن امتياز اصلي را بجاي ايران به ما برگردانند. هر چه بيشتر وقت کشي شود، ما مي توانيم تغيير رژيم ايران را عملي کنيم و يا دست کم اين پروسه را به جريان بيندازيم. جايگزين اين گزينه، ايران صاحب سلاح هاي اتمي خواهد بود که البته گزينۀ بسيار ناخوشايندي است.
اما اهميت و ضرورت اين وضعيت، باراک اوباما و يا سه کشور اتحاديۀ اروپا (انگليس، فرانسه و آلمان) را تحت تأثير قرار نداده است. شايان ذکر است که سناتور اوباما در 9 ژوئيه، گويي تصادفا ً به ايدۀ جديدي رسيده باشد، خاطر نشان کرد، ايران "بايد با تهديد تحريم هاي اقتصادي روبرو شود" و ما "براي جلوگيري از اقدامات تحريک آميز به ديپلماسي مستقيم" نيازمنديم و بايد براي "تغيير رفتار ايرانيان به آنها مشوق هاي قوي بدهيم." در همين زمان خاوير سولانا مسئول سياست خارجي اتحاديۀ اروپا مشغول تعيين نشستي با ايرانيان براي ادامۀ پنج سال سياست بي نتيجه اي بود که اوباما به آن اشاره کرده بود.
جان مک کين نيز با تأکيد دوباره بر لزوم استقرار پدافند موشکي به منظور دفاع از آمريکا در برابر حملات کشورهاي شرور مانند ايران و کره شمالي به آزمايشات موشکي ايران واکنش نشان داده است. بي شک حق با اوست و با توجه به شکايات پي در پي اکثر دموکرات ها در خصوص استقرار پدافند موشکي، اين خود دليل ديگري است که چرا انتخابات ماه نوامبر اينقدر حياتي است.
وقتي منشأ واقعي تهديد به قابليت هولوکاست هسته اي نزديک مي شود، آيا کسي جدا ً مي تواند به تمايلات اسرائيل شک کند؟ بنابراين، بجاي بحث دربارۀ ادامۀ پنج سال ديپلماسي شکست خورده، بايد بطور فشرده بررسي کنيم که قبل و بعد و در طول حمله به ايران، آمريکا در چه زمينه هايي مي تواند با اسرائيل همکاري کند؟ به هر حال، ما بخاطر حمله به ايران مورد سرزنش قرار خواهيم گرفت و قطعا ً تبعات منفي آن را احساس خواهيم کرد. بنابراين، منطق حکم مي کند که اين اقدام تا حد ممکن موفقيت آميز باشد. حداقل امر اين است که نبايد مانعي در برابر اسرائيل قرار دهيم و جايي که مي توانيم تلاش هاي آن را تسهيل کنيم. اين مسائل قطعا ً ناخوشايند هستند و ايران هسته اي ناخوشايندتر.
منبع: وال استريت ژورنال، 15 ژوئيه، 2008
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر