ميان ايران و هدفي که مدت ها به دنبال آن بوده ، سايه اي حائل است : اقدام نظامي پيش بيني شدۀ اسرائيل يا ‏آمريکا

.
جان بولتون

آزمايش موشک هاي باليستيک ايران در هفته گذشته در کنار صحبت هاي تهديدآميز اخير فرماندهان سپاه پاسداران ‏انقلاب اسلامي تأکيد مي کنند که تا چه اندازه خاورميانه به نقطه عطف غيرقابل بازگشت نزديک شده است. ‏

تلاش هاي تهران براي ترساندن آمريکا و اسرائيل از بکار بردن توان نظامي بر ضد برنامه هسته اي اين کشور در ‏کنار اهانت محترمانۀ ديپلماتيک به اروپاييان دو روي سکۀ همين سياست هستند. رژيم به منظور ساخت سلاح هاي اتمي ‏قابل پرتاب، هدفي استراتژيک که 20 سال بطور مخفيانه دنبال کرده، در حال وقت کشي است.‏

با اين وجود، ميان ايران و هدفي که مدت ها بدنبال آن بوده، سايه اي حائل است: اقدام نظامي پيش بيني شدۀ اسرائيل يا ‏آمريکا. بله، ايران امروز نمي تواند سلاح اتمي پرتاب کند و شايد تا چند سال ديگر هم نتواند. ارزيابي ها بسيار متفاوتند ‏و هيچکس بجز آخوندها به طور حتم نمي داند که ايران چه زمان به سلاح قابل پرتاب دست خواهد يافت. اما نقطۀ ‏عطف زماني است که ايران کليۀ قابليت هاي تسليحاتي شدن را بدون احتمال اعمال فشارهاي بيشتر خارجي براي توقف ‏اين امر در اختيار بگيرد. آنوقت است که تصميم تسليحاتي شدن و زمانبندي آن فقط با خود تهران است. ما نمي دانيم که ‏آيا ايران در اين نقطه قرار دارد يا بسيار به آن نزديک است. همۀ آنچه که مي دانيم اين است که پس از پنج سال ‏ديپلماسي شکست خوردۀ سه کشور اتحاديه اروپا (انگليس، فرانسه و آلمان)، ايران پنج سال به دستيابي به سلاح هاي ‏اتمي نزديک تر شده است. ‏

با اين وجود، وزارت خارجۀ آمريکا هفتۀ گذشته با بيان اظهاراتي در کنگره، پيشرفت هسته اي ايران را – حتي با ‏وجود همزماني پرتاب موشک هاي اين کشور– کم اهميت جلوه داد و تبعات ديپلماسي شکست خورده را ناديده گرفت. ‏اما اين فرضيۀ قطعي که ما براي پرداختن به مسأله هسته اي ايران سال ها زمان داريم، قماري پرخطر دربارۀ سياستي ‏است که در صورت شکست نمي توان آن را وارونه کرد. اگر ايران قبل از پيش بيني هاي سرخوشانۀ ايالات متحده به ‏نقطۀ تسليحاتي برسد، آنوقت توازن قدرت خاورميانه، و در واقع کل جهان، به طرزي فاجعه بار تغيير خواهد کرد. ‏

و سپس آنچه را که در انتظار آمريکا خواهد بود، در نظر بگيريد: شش ماه پاياني دولت بوش در تعقيب تلاش هاي ‏ضعيف ديپلماتيک، در کنار شش ماه زمان مورد نياز رئيس جمهور جديد براي تشکيل کابينۀ سياسي و امنيت ملي. به ‏عبارت ديگر، تهران براي پيشروي بي وقفه بسوي "نقطۀ بي بازگشت" يک سال ديگر زمان خواهد داشت.‏

ما تقريبا ً به طور حتم قائله را باخته ايم. تحريم هاي سريع، همه جانبه و به طور مؤثر تشديد يافته پنج سال قبل مي ‏توانستند تفاوتي ايجاد کنند، اما حالا ديگر نه. تحريم هاي موجود بي شک فشارهايي وارد کرده اند، اما مشکلات واقعي ‏اقتصادي ايران تقريبا ً از 30 سال سوء مديريت انقلاب اسلامي سرچشمه مي گيرند. ‏

تحريم هاي بيشتر امروز - حتي با فرض حمايت روسيه و چين- بسيار معدود و خيلي دير خواهند بود. اگرچه تغيير ‏رژيم ايران راه حل ارجح است، اما تقريبا ً هيچ احتمالي براي برکناري بموقع آخوندها وجود ندارد. اگر ما در پنج سال ‏گذشته براي حمايت از اقشار ناراضي مانند جوانان، اقليت هاي غيرفارس و سرخوردگان اقتصادي اقدامات بيشتري ‏کرده بوديم، احتمالا ً اکنون شرايط فرق مي کرد. با اين وجود، تغيير رژيم ايران کار ساده اي نيست، گرچه مشکل تحقق ‏اين امر بهانه اي براي انجام ندادن اقدامات بيشتر در زمان حال نيست. ‏

به اين خاطر است که اسرائيل در حال حاضر در نقطۀ تصميم گيري فوري قرار دارد: اينکه از توان نظامي پيش بيني ‏شده براي از بين بردن چرخۀ سوخت هسته اي بومي ايران در يک يا چند نقطۀ حياتي استفاده کند. موفقيت حملات ‏هوايي پرمخاطرۀ اسرائيل و يا خرابکاري، بحران هسته اي ايران را حل نخواهند کرد، اما اين قابليت را دارند که تا حد ‏امکان وقت کشي کنند و آن امتياز اصلي را بجاي ايران به ما برگردانند. هر چه بيشتر وقت کشي شود، ما مي توانيم ‏تغيير رژيم ايران را عملي کنيم و يا دست کم اين پروسه را به جريان بيندازيم. جايگزين اين گزينه، ايران صاحب سلاح ‏هاي اتمي خواهد بود که البته گزينۀ بسيار ناخوشايندي است. ‏

اما اهميت و ضرورت اين وضعيت، باراک اوباما و يا سه کشور اتحاديۀ اروپا (انگليس، فرانسه و آلمان) را تحت تأثير ‏قرار نداده است. شايان ذکر است که سناتور اوباما در 9 ژوئيه، گويي تصادفا ً به ايدۀ جديدي رسيده باشد، خاطر نشان ‏کرد، ايران "بايد با تهديد تحريم هاي اقتصادي روبرو شود" و ما "براي جلوگيري از اقدامات تحريک آميز به ديپلماسي ‏مستقيم" نيازمنديم و بايد براي "تغيير رفتار ايرانيان به آنها مشوق هاي قوي بدهيم." در همين زمان خاوير سولانا ‏مسئول سياست خارجي اتحاديۀ اروپا مشغول تعيين نشستي با ايرانيان براي ادامۀ پنج سال سياست بي نتيجه اي بود که ‏اوباما به آن اشاره کرده بود.‏

جان مک کين نيز با تأکيد دوباره بر لزوم استقرار پدافند موشکي به منظور دفاع از آمريکا در برابر حملات کشورهاي ‏شرور مانند ايران و کره شمالي به آزمايشات موشکي ايران واکنش نشان داده است. بي شک حق با اوست و با توجه به ‏شکايات پي در پي اکثر دموکرات ها در خصوص استقرار پدافند موشکي، اين خود دليل ديگري است که چرا انتخابات ‏ماه نوامبر اينقدر حياتي است. ‏

وقتي منشأ واقعي تهديد به قابليت هولوکاست هسته اي نزديک مي شود، آيا کسي جدا ً مي تواند به تمايلات اسرائيل شک ‏کند؟ بنابراين، بجاي بحث دربارۀ ادامۀ پنج سال ديپلماسي شکست خورده، بايد بطور فشرده بررسي کنيم که قبل و بعد و ‏در طول حمله به ايران، آمريکا در چه زمينه هايي مي تواند با اسرائيل همکاري کند؟ به هر حال، ما بخاطر حمله به ‏ايران مورد سرزنش قرار خواهيم گرفت و قطعا ً تبعات منفي آن را احساس خواهيم کرد. بنابراين، منطق حکم مي کند ‏که اين اقدام تا حد ممکن موفقيت آميز باشد. حداقل امر اين است که نبايد مانعي در برابر اسرائيل قرار دهيم و جايي که ‏مي توانيم تلاش هاي آن را تسهيل کنيم. اين مسائل قطعا ً ناخوشايند هستند و ايران هسته اي ناخوشايندتر.

منبع: وال استريت ژورنال، 15 ژوئيه، 2008‏


هیچ نظری موجود نیست: