اراده قدرت و نقش رضا پهلوی - الاهه بقراط

.
برای حکومت دمکراتیک

در شرایطی که اعتراضات صنفی کارگران و آموزگاران ، زنان و دانشجویان و لایه های مختلف اجتماعی وارد مرحله نوینی می شود ، و در شرایطی که فشار تحریم و سایه جنگ ساختار اقتصادی کشور را فلج کرده است ، و گرانی و تورم و بیکاری و فساد تار و پود هستی اقتصادی و اجتماعی جامعه را بیش از پیش از هم می گسلد ، تاریخ با زبان بی زبانی فرصت و راهی را در این بحران خانمانسوز به دمکرات های ایران نشان می دهد که بی اعتنایی به آن بار مسئولیتی سنگین و جبران ناپذیر را بر دوش آنان خواهد نهاد . درست همان گونه که توجه به آن و پذیرفتن اش متضمن انجام مسئولیتی تاریخی است .

بی تردید نمی توان همه دمکرات های ایران را زیر یک پرچم که قرار است آنها را به مرحله بعدی برساند ، گرد آورد . لزومی هم ندارد و اصراری هم نباید بر این اتحاد ناممکن داشت . لیکن باید برای گرد آوردن بیشترین نیروها تلاش کرد . شاهزاده رضا پهلوی ، همان گونه که بارها نوشته ام ، نه به عنوان شاهزاده ( که هست ) و نه به مثابه پادشاه آینده ( که امری نامعلوم است ) بلکه به عنوان تنها شخصیت دمکرات شناخته شده می تواند بهترین رشته برای وصل حلقه های پراکنده باشد . اخیرا کسانی عدم انتقاد وی از « پدرشان » را بهانه می کنند . فرض کنیم رضا پهلوی اعلام کند محمدرضا شاه پهلوی دیکتاتور بود . آیا این نشانه دمکرات بودن پسر می شود ؟! در این صورت زمامداران جمهوری اسلامی به همراه همه آنهایی که هنوز دارند با « شاه » مبارزه می کنند و کمتر روزیست که ناسزایی به رژیم گذشته نگویند ، از همه دمکرات ترند . در عین حال آنهایی که چنین بهانه ای را عنوان می کنند ، و پسر یا دختر هیچ شاه دیکتاتوری هم نیستند ، و اشتباهات شان را نه پدرشان ، بلکه خودشان مرتکب شده اند و از همین رو مسئول مستقیم نظرات و عملکرد خودشان هستند ، بهتر است یک بار هم شده گذشته خودکامه نه پدرشان بلکه خودشان را به نقد بکشند و در اختیار جنبش آزادیخواهی ایران قرار دهند تا دیگران ، از جمله رضا پهلوی و طرفدارانش هم بتوانند به آنها اعتماد کنند .

... ، کافیست آنهایی که هنوز بر حساسیت های سیاسی ( و ایدئولوژیک ) خود غلبه نکرده اند و همچنان خیالات و درک خود را بالاتر از میهن و مردم می شمارند ، یک بار دیگر به بازنگری در خود بپردازند تا بتوانند جهت تحقق آرزویی که از سالها پیش به تکرار از مردم ایران شنیده می شود ، گام نهایی را بردارند . مردمی که سالهاست میل دارند نیروهای دمکرات و میهن دوست کشورشان را کنار هم ببیند تا بتوانند بر آن تکیه کنند و با تکیه بر آن به رژیم و جامعه جهانی بگویند دیگر تنها نیستند . یک مجموعه هدفمند و متشکل از دمکرات های راست و چپ ، جمهوری خواه و مشروطه طلب ، از داخل و خارج ، و از هر قوم و مذهب ، می تواند این آرزو را به واقعیت تبدیل کند . شاهزاده رضا پهلوی می تواند بر اساس مواضعی که تا کنون اعلام کرده است ( که می توان به آنها همان گونه باور داشت که از سوی دیگر مدعیان دمکراسی ) سخنگوی آن باشد . جای خوشحالی نیست ، لیکن واقعیتی است که ایرانیان هیچ شخصیت دیگری مانند « شاهزاده رضا » که بتواند این جای خالی را پر کند ، ندارند .

از سوی دیگر رضا پهلوی اتفاقا اگر فقط با هدف پادشاهی به میدان مبارزه برای دمکراسی و حقوق بشر پای ننهاده است ، در این صورت باید به عنوان یک شخصیت سیاسی نقش فعالتری را برعهده گیرد . این تناقض انکارناپذیر مخالفان جمهوری خواه و هم چنین موافقان سلطنت طلب اوست که به او توصیه می کنند در کارهای سیاسی دخالت نکند ! چرا نه ؟! آیا این اتفاقا بدین معنی نیست که این افراد ، چه مخالف و چه موافق ، پیشاپیش تاج پادشاهی را بر سر وی گذاشته و برای محکم کاری از او می خواهند نه در قدرت بلکه پیش از رسیدن به آن و در اپوزیسیون « سلطنت » کند و نه « حکومت » ؟!

شاهزاده رضا اما بیش از هر چیز باید با گروه های موافق اتحادهای مرحله ای برای تدوین یک برنامه مشخص و کوتاه مدت اقدام کند . برنامه ای روشن ، صریح و بدون کلی گویی و یا پیچیدگی و جمله پردازی هایی که معمولا عده کمی از آنها سر در می آورند . این برنامه باید به مردم و جهان توضیح دهد که تنظیم کنندگان آن سخنگوی چه کسانی هستند و چه اهدافی را دنبال می کنند .

اما اگر شاهزاده رضا نقشی بیش از یک میهن دوست علاقمند به سرنوشت ایران و فعالیتی بیش از گفتگو و سخن برای خود قائل نیست ، در این صورت به اتحاد دمکراتهای ایران ، که تنها راه غلبه بر پراکندگی آنهاست ، یاری نخواهد رساند و بهتر است با اعلام این امر ، هم تکلیف طرفداران پادشاهی مشروطه را تعیین کند و هم راه را بر دیگران بگشاید । لیکن اگر آن چنان که خود بارها تکرار کرده است رسیدن به ایرانی آزاد و آباد را بدون هرگونه قید و شرطی هدف کنونی خود اعلام کرده است ، در این صورت باید خود قدم در راه نهد । راهی که با کسب قدرت سیاسی و تقسیم آن به پایان می رسد تا راه های نوینی به روی جامعه بگشاید .

--------------------------------------------------------------------
گزیده ای از نوشتار خانم الاهه بقراط در سایت ژورنالیست :
اراده قدرت و نقش رضا پهلوی( ०६ مارس २००७ )

هیچ نظری موجود نیست: