متن مقاله روزنامه كيهان به اين شرح است:
به گزارش فارس، روزنامه كيهان در روز گذشته(2 شهريور) در يادداشتي با عنوان "اراذل و اوباش چه كساني هستند؟" به قلم پيام فضلينژاد اظهار كرد كه شيرين عبادي در يك سخنراني در سال 56 ضمن اهانت به انقلابيون اعلام كرده بود كه آماده جانبازي در راه شاهنشاه آريامهر است. متن كامل يادداشت كيهان به شرح زير است:
« روز دوشنبه، 28مرداد 1387، "كانون مدافعان حقوق بشري" كه شش سال است بدون مجوز قانوني توسط "شيرين عبادي" اداره مي شود، نشستي فوق العاده را با عنوان "اتهامات وارده" برگزار كرد. "شيرين عبادي" در آن نشست مدعي شد كه اگر به قتل برسد، روزنامه "كيهان"، مسئول آن است و يكي از مدعيان اصلاح طلبي نيز در همين جلسه گفت كه آقاي حسين شريعتمداري پشت همه اين تهديدات و تهمت ها است!!! چهره هاي موسوم به اصلاح طلب چون "ابراهيم يزدي" (دبيركل گروهك نهضت آزادي)، حسن يوسفي اشكوري (روحاني خلع لباس شده)، هادي اسماعيل زاده (سارق اسناد زندان اوين در بدو انقلاب) و... در آن نشست انگشت اتهامات خود را به سوي روزنامه هاي متعهد گرفتند و بيانيه اي صادر كردند مبني بر اين كه چرا رسانه هايي مانند روزنامه "كيهان" به پشت صحنه فعاليت هاي طايفه اپوزيسيون مي پردازند و آشوب به راه مي اندازد. در آخر هم از قوه قضائيه خواستند تا اين رسانه ها را تعطيل و نويسندگان آن را ساكت كند!
اين نخستين بار نيست كه "شيرين عبادي"، حكم به خفه كردن رسانه هاي متعهد و ساكت كردن صداي اعتراضي مردم انقلابي مي دهد و آنان را "آشوبگر" مي خواند.
خشم و نفرت "شيرين عبادي" از زنان و مردان مسلمان ايران و رسانه هاي انقلابي ريشه اي ديرينه دارد. سال 1356، در روزهايي كه قيام زنان و مردان انقلابي شهر مقدس قم (قيام 19 دي) وحشيانه سركوب شد، شايد كمتر كسي سخنراني هاي "شيرين عبادي" را به ياد داشته باشد، سخنراني هايي كه او در آن از انقلاب و انقلابيون مسلمان ايران ابراز "تنفر و انزجار" كرد و گفت كه حاضر به "جانبازي" در راه شاهنشاه آريامهر است.
روز 17 دي ماه 1356، روزنامه "اطلاعات" نوشتاري را منتشر كرد كه در آن ساحت قدسي امام خميني(ره) به سخره گرفته شد. هراس از خشم و كينه انقلابي ايرانيان چنان بود كه آن نوشتار با نام مستعار "احمد رشيدي مطلق" به چاپ رسيد. آن هراس البته گريبان بسياري از صاحب منصبان و وابستگان طاغوت را گرفته بود و آنان را به پس پستوهاي امن رانده بود، چنان كه اغلب "هويت حقيقي" خود را پنهان مي كردند.
آن روزها، نشريات و روزنامه هاي وابسته به دربار پهلوي، در اخبار و گزارش هاي خود "قيام" مردم ايران را "آشوب" مي خواندند و "انقلابيون" را "اراذل و اوباش" نام مي دادند. گزارش هاي روزنامه هاي "رستاخيز"، "آيندگان"، "اطلاعات"، "كيهان" و... اغلب با چنين دستورالعمل تبليغاتي اي تحرير مي شد و البته كمتر نويسنده اي جرأت داشت تا امضاء و نام خود را پاي آن گزارش هاي پر ازجعل و دروغ بگذارد.
اما، "شيرين عبادي" در آن هنگامه خفقان و اختناق، گويي بيمي نداشت تا آشكارا رودرروي زنان مسلمان انقلابي ايران بايستد و آنان را به باد فحاشي بگيرد، چراكه وامدار "شاهنشاه آريامهر" بود! عبادي كه فرزند رئيس اداره ثبت همدان بود از نخستين زناني بود كه در سيستم هزار فاميل و امنيتي دادگستري طاغوت، توانست پله هاي ترقي را بالا رود. او كه تنها 6 سال پس از اخذ مدرك كارشناسي حقوق قضايي از دانشگاه تهران، در سال 1354 به رياست شعبه 24 دادگاه شهرستان تهران رسيده بود مسئوليت "كميته زنان دادگستري" را نيز در كارنامه سياه خود داشت، كميته اي كه تحت نفوذ يك وزير مشاور "بهايي" در كابينه هويدا به نام "مهناز افخمي" اداره مي شد كه اكنون نيز در ايالات متحده رئيس بنياد "اشرف پهلوي" و از دوستان عبادي است.
مناسبات عبادي با اين طايفه از زنان چنان بود كه او شهوت دستيابي به مناصب فرادست قضايي را در سر مي پروراند و رژيم طاغوت، وعده رسيدن رياست كل دادگاه هاي شهرستان تهران را به اين قاضي داد؛ قاضي اي كه خود را "پيشمرگ شاه" مي دانست!
از اين رو، هنگامي كه دي ماه 1356، محمدرضا شاه كشتار وحشيانه مردم مسلمان و مظلوم را آغاز كرده بود، "شيرين عبادي" راهي يكي از تالارهاي مهم پايتخت شد تا در يك سخنراني براي زناني كه اغلب آنان از حاميان سلطنت و از وابستگان رژيم پهلوي بودند، شاه و سياست هاي رژيم پهلوي را بستايد. در روزهاي خونين انقلاب اسلامي، آن طايفه از زنان در تالاري گردهم آمده بودند تا عبادي برايشان از "انقلاب شاه و ملت" (انقلاب سفيد) بگويد؛ انقلابي كه جوهرش بر پايه "ايده رفرم در غرب" و براي پيشگيري از جوشش آتشفشان انقلابي مردمي در ايران بود.
سخنراني "شيرين عبادي" كه آغاز شد، او از نقش زنان در پيشبرد "انقلاب شاه و ملت" گفت و تاريخي مجعول را كه اغلب ساخته و پرداخته فراماسونرها و بهائيان بود، روايت كرد. سپس به نقش "شاه" رسيد. چشم هايش را به روي جوشش و شراره انقلاب اسلامي ايران نه تنها بست، بلكه زنان و مردان انقلابي را عده اي آشوب طلب و ماجراجو خواند كه دست به توطئه عليه استقلال و حاكميت ايران زده اند. "شيرين عبادي" نه تنها انقلابيون را آشوب طلب خواند، بلكه گفت كه آنان وابستگان به بيگانه اند كه تحركات ضدايراني دارند. او مي كوشيد تا در جمع زنان سلطنت طلب و بهايي، از مردم ايران كه جانشان از فسق و فساد حكومت پهلوي به لب آمده بود، چهره عده اي جاسوس و وابسته به بيگانگان خلق كند.
"شيرين عبادي" سخنراني اش را به عربده هاي پراز "تنفر و انزجار" عليه زنان و مردان انقلابي ايران محدود نكرد. او كوشيد تا ستايش از "محمدرضا شاه" را به اوج رساند و گفت كه مراتب حق شناسي خود را به پيشگاه شاهنشاه آريامهر اعلام مي كند و حاضر به "جانبازي" در راه "محمدرضا شاه" است.
همه اين ها، در روزهايي بود كه سنگ فرش خيابان هاي ايران، رنگين از خون زنان و كودكاني بود كه "شيرين عبادي" آنان را مشتي عامل اجنبي و آشوب طلب مي خواند. روزهايي كه پدران و مادران ما زيرچكمه هاي دژخيمان پهلوي لگدمال مي شدند، اما شهوت قدرت چنان عبادي را كور كرده بود كه تجاوز به "حقوق زنان" و "حقوق كودكان" را نمي ديد؛ حتي وقعي هم به آن حقوق بشر آمريكايي كه براي فروكش كردن كينه انقلابي مردم جعل شده بود، نمي گذاشت.
امروز، به نام آن انقلابيون كه خويشان حقيقي ما هستند و به نام مقتدايمان، امام خميني(ره) دادخواهي مي كنيم كه چرا يك "ملت مسلمان" را عامل اجنبي خوانديد و "انقلاب" آنان را "آشوب طلبي" خطاب كرديد؟! چرا امروز هم، پشت به اين ملت، پشت به اين مكتب، سر سفره اربابان آمريكايي تان نشسته ايد و همچنان از "اراذل و اوباش" واقعي كه همجنس بازان، بهائيان، روسپيان، تروريست ها و اشرار خياباني هستند، دفاع مي كنيد؟!
خانم عبادي" اراذل و اوباش، اين "ملت" نيستند كه سالها به پاي آرمان و ايدئولوژي خود خون دادند. اراذل و اوباش كساني هستند كه عدالتخواهي و استكبارستيزي يك ملت انقلابي را تاويل به "شورش عده اي از عوامل اجنبي" مي كنند و آن را "ارتجاع سياه" مي خوانند. انقلابيون پاكباخته اي كه فخر و فضيلتشان تنها مبارزه براي اسلام و قرآن بود را "آشوب طلب" خواندن، اصلاحات آمريكايي را به نام "انقلاب شاه و ملت" ستودن، در اوج انقلاب اسلامي خود را آماده جانبازي (1) براي محمدرضا شاه دانستن و پس از دوم خرداد 1376 نيز، انواع گروهك هايي تحت عنوان كمپين هاي زنانه را براي توزيع و ترويج فحشا، دفاع از همجنس بازان، بهائيان و روسپيان تاسيس كردند، همه اينان مصداق آشوب طلبي و شرارتي است كه شايسته طرد و تنفر و انزجار مي باشد.
دوران غريبي است. "ابراهيم يزدي"، دبيركل (گروهك غيرقانوني) "نهضت آزادي" كه روزگاري ادعاي "انقلابيگري" داشت- و البته به راي "شيرين عبادي" آشوب طلبي وابسته به اجنبي بود- اكنون در جلسات "كانون ] غيرقانوني[ مدافعان حقوق بشر" شركت مي كند و برنده "جايزه صلح نوبل" را مي ستايد. يزدي، روز 28 مرداد 1387 در جلسه اين كانون كه تحت عنوان "اتهامات وارده" برگزار شد، گفت كه عبادي "حجت خدا بر روي زمين" است! "شيرين عبادي" نيز در اين جلسه گفت كه پيروان فرقه ضاله "بهائيت" را از پيروان رسول الله(ص) مي داند!
تاريخ و ايران، چنين جعلياتي را كه اين "اراذل و اوباش مدرن" مي خواهند به خورد جوانان مسلمان بدهند، از ياد نخواهد برد.
در گفتارهاي آتي، جريان شناسي سياسي اين طايفه را كه بنايشان بر جعل و دروغ است، پي مي گيريم.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر