پرس پولیس ، نامی که آخوندها از آن می ترسند !

حکومت ممکن است بتواند ـ چنانکه در برخی موارد توانسته است ـ دره ی بلاغی را غرق کند و آثار هفت هزار ساله ی تمدن ايران را به آب ببندد ، یا بتواند نقش برجسته های تخت جمشيد ( پارسه ، پرسپوليس ) را با تيشه بتراشد و بشکند و فيلمسازان را اجازه دهد تا بر در و ديوارش رنگ بپاشند ، يا آرامگاه کورش بزرگ را در معرض رطوبت و هجوم گلسنگ ها رها کند ، و يا نام باشگاه پرسوليس را عوض کند و دلخوش باشد که به « پيروزی » رسيده است ; اما اکنون با پديده ای روبروست که نه می شود آن را به آب بست و نه با تيشه خراشيد و نه ويران ساخت ; اکنون پاسارگاد و پرسپوليس و تخت و جمشيد و کورش ، نام هائی هستند که جدا از نمادها و نمودهای مادی خويش ، در قلب ها و مغزهای ايرانيانی که به وطن و هويت خويش می انديشند و با چنگ و دندان از آنها محافظت می کنند ، سرشار از مفاهيم و معانی و تجربه هائی زندگی ساز و هويت بخش اند و حکومت ها ، با بخشنامه ها و لشگرکشی هاشان نمی توانند آنها را پاک و محو کرده و به دست فراموشی بسپارند ;

هیچ نظری موجود نیست: