▪ متن کامل در سایت « ژورنالیست » الاهه بقراط : تابعیت ما «ایرانی» است و نه «جمهوری اسلامی ایران
▪ برای تغییر عنوان «جمهوری اسلامی ایران» در پاس پناهدگی
وزیر خارجه در راه تهران
روز ۱۲ آوریل سر آنتونی پارسونز سفیر کبیر بریتانیا در تهران در یک گزارش محرمانه و مفصل به مناسبت و در آستانه سفر دیوید اوئن وزیر خارجه کشورش به تهران به بررسی مساله اتهام نقض حقوق بشر ایران پرداخت।
پارسونز در این گزارش به موضوعاتی از این قبیل پرداخت: ارتباط پیدا کردن اعتبار بین المللی ایران با موضوع حقوق بشر، توجیهات موافقان و موافقان اتهام نقض حقوق بشر توسط حکومت شاه، اعتراض به نادیده گرفتن نقض حقوق بشر در ایران توسط دولت های غربی به بهای مناسبات حسنه اقتصادی، سیاسی و نظامی با آن کشور، طرح اتهامات مربوط به شکنجه و وجود هزاران زندانی سیاسی و عقیدتی در ایران، عدم علاقه ایرانیان به انتقادهای خارجی ها به مسائل و مشکلات داخلی کشورشان و بررسی گزینه های موجود در برخورد دولت های غربی و بریتانیا با مساله حقوق بشر در ایران.
پارسونز ضمن اشاره به تصویب قانون ضد ایرانی در کنگره آمریکا در سال ۱۹۷۵ مبنی بر خودداری از فروش جنگ افزار به کشورهای دارای کارنامه منفی حقوق بشر در مورد کشور خود می نویسد: "در بریتانیا نیز روزنامه ها و رادیو به طرز فزاینده ای به موضوع حقوق بشر در ایران علاقه مند شده اند و افکار عمومی نیز طبیعتا بیانگر این علاقه مندی است."پارسونز در بخش دیگری از گزارش خود ضمن منتسب کردن شکنجه متهمان توسط ماموران ساواک به دوران ابتدای تاسیس و ریاست خشن سپهبد بختیار اعمال شکنجه در زندان های ایران را امری نادر و محدود عنوان کرد.
-----------------------------------------------------------------------------------------------هفت ماه پس از نگارش گزارش پارسونز، سازمان عفو بین الملل گزارش مفصلی را علیه وضع حقوق بشر در ایران منتشر کرد که موجب بروز تنش هایی در عرصه دیپلماتیک و رسانه ای و همچنین مکاتبات مختلف تحلیلی از سوی مقامات مختلف وزارت خارجه بریتانیا شد.
گزارش عفو بین الملل شامل چهار بخش اصلی بود: "۱- دستگیری خودسرانه متهمان مخالف سیاسی نگهداری شده به مدت طولانی قبل از محاکمه و بدون تفهیم اتهام، ۲- استفاده از شکنجه، 3- فقدان یا کمبود اقدامات احتیاطی در روند محاکمات و ۴- اعدام و مرگ های اعلام نشده."
یکی از تبعات مستقیم انتشار این گزارش، کوتاه آمدن پارسونز از عقیده بی نتیجه بودن مذاکره با حکومت ایران در مساله حقوق بشر و پذیرش دیدگاه دیگر در وزارت خارجه بریتانیا در آغاز گفتگوهای انتقادی با مقامات ایرانی در این باره بود.
سفارت ایران در لندن نیز نسبت به این گزارش واکنش منفی نشان داد. این نخستین برخورد سفارت با عفو بین الملل نبود. پیش از این نیز در ۲۸ ژانویه، مرتضی کاخی رایزن مطبوعاتی سفارت اسناد منتشره از سوی عفو بین الملل در دو گزارش مربوط به معاملات نظامی و روابط تجاری ایران و بریتانیا و اعتراض به نقض حقوق بشر، وجود شکنجه و محاکمات غیرقانونی در ایران، این موارد را جعلی خواند و نوشت: "تروریسم، حقوق بشر نیست و نمی توان از آن دفاع کرد."
پیش از این نیز در آخرین ماه سال ۱۹۷۶، یک گزارش جنجالی دیگر در بریتانیا با عنوان "ایران: امپراتوری سرکوب شاه" توسط "کمیته علیه سرکوب در ایران" منتشر شده بود که بازتاب گسترده ای یافت و شامل این موارد بود:
"کودتای ۱۹۵۳ سیا در ایران، حیات انقلاب سفید، و اکنون تمدن بزرگ شاه، حامی خلیج [فارس]، ساواک، ابزار وحشت شاه، انکار همه حقوق دمکراتیک، سرکوب حقوق سیاسی، انکار حقوق اتحادیه های صنفی، سرکوب آزادی اندیشه و بیان، ظلم به اقلیت ها، ارتباط با بریتانیا، و ما چه می توانیم بکنیم."
یکی از مطالبات عمده فعالان بریتانیایی حقوق بشر، از جمله اتحادیه دانشجویان کنت در قطعنامه نشست عمومی ۲۶ اکتبر خود، اعمال فشار لندن به حکومت تهران از طریق اعلام تجدید نظر در حجم و دامنه مناسبات تجاری بود. پیشنهادی که به شدت از سوی پارسونز و حامیان دیدگاه مماشات با حکومت ایران مورد مخالفت قرار گرفت.
گفتنی است که در آن هنگام صادرات بریتانیا به ایران برای طرفین بسیار حیاتی بود و بر اساس گزارش بخش خاورمیانه وزارت خارجه به وزیر وقت، از ۳۶ میلیون پوند در سال ۱۹۶۰ به ۶۶ میلیون پوند در سال ۱۹۷۰ و ۲۷۹ میلیون پوند در سال ۱۹۷۴ و ۵۰۷ میلیون پوند در سال ۱۹۷۶ رسیده بود و با وجود موانع دو طرف سیر صعودی آن به شدت ادامه داشت.
علاوه بر چهره ها و سازمان های بریتانیایی، گروه های ایرانی ضد حکومت شاه نیز در بریتانیا فعال بودند که از جمله این گروه ها می توان به "انجمن جهانی خانواده شهدا و زندانیان سیاسی ایران" مستقر در لندن به ریاست افتخاری عالم تاج کلانتری (مادر بِیژن جزنی و خواهر منوچهر کلانتری) اشاره کرد.
در مقابل، مقامات ایرانی نیز مرتبا به گزارش های رسانه های بریتانیایی از جمله لیز ترگود خبرنگار گاردین در تهران و یا برخی گزارش های بی بی سی اعتراض داشتند. برای نمونه، روز سی ام دسامبر، مشکین پوش کاردار سفارت ایران در لندن نسبت به اظهارات جون بائز، خواننده مشهور آمریکایی در آن دوران، در یک برنامه تلویزیونی بی بی سی در تاریخ ۲۰ دسامبر و اطلاق صفت "قاتل کودکان در برابر چشمان والدینشان" به شاه رسما اعتراض کرد. این ماجرا همچنین به احضار رسمی پارسونز به وزارت خارجه ایران در روز کریسمس و ابلاغ اعتراض رسمی دولت ایران توسط ظلی، معاون وزارت خارجه، به سفیر منجر شد.
گفتنی است جون بائز ضمن داشتن سابقه مخالف با جنگ ویتنام و دستگیری ده روزه به دلیل ایجاد اختلال در تردد کامیون های نظامی آمریکایی، در سال ۱۹۷۷ با گروه های بین المللی مدافع حقوق بشر در ایران همکاری داشت و حتی در ترانه "آهنگ مرغان دریایی" در آلبوم "بادهای خلیج" خود آشکارا به شاه ایران تاخته بود و عبارت "و شاه ایران کودکان را در برابر چشمان والدینشان می کشد" را در این ترانه که شعرش از خود او بود نیز خوانده بود.
اعتراض دولت ایران به بی بی سی سابقه ای نسبتا دراز داشت. علاوه بر کشمکش های سال های قبل که در یک مرحله منجر به تعطیلی دفتر بی بی سی در تهران در اوایل دهه هفتاد شد، در دیدار ۱۸ دسامبر پارسونز با شاه و امیر عباس هویدا وزیر دربار که تنها دو روز قبل از پخش مصاحبه جوآن باز صورت گرفت، شاه و وزیر دربار به طور جداگانه نسبت به برخی از گزارش های انتقادی بخش فارسی رادیوی بی بی سی درباره حکومت ایران انتقاد کرده و آن ها را مغرضانه خطاب کرده بودند. اتهامی که از سوی مسئولان شبکه جهانی بی بی سی رد شد.