هفتم آبان ماه روز کوروش بزرگ
پیام شاهزاده رضا پهلوی به مناسبت روز کوروش بزرگ
سه شنبه 5 آبان 1388
به نام ایران و به نام مردم ایران
ایرانیان،
۲۵۶۸ سال پیش از این، مردی بر تخت شهریاری ایرانزمین برنشست که نام اش می بایست با نام ایرانزمین گره خُورَد. کوروش هخامنشی، در پیرامونی به سیاست ورزی پرداخت، که تیره های ایرانی در پراکندگی به سر می بردند و در فراسوی مرزهای ایرانزمین نیز، خشم و کین و بی قانونی و تاریک اندیشی فرمان می راندند. او اما، با همبسته کردن همه ی ایرانیان زیر یک پرچم واحد و گرد یک فرهنگ سیاسی و اجتماعی مشترک، که بر بردباری پایه ای، خرد ورزی اصولی، کردار نیک و دلیری هوشمندانه استوار بود، کاخ با شکوهی را پایه گذاشت که با وجود همه ی گزندهای پنداشتنی، تا به امروز نیز فرونریخته است: تمدن ایرانی.
هم میهنانم،
پرسش این است: کوروش، که ایرانیان به حق او را پدر می نامند و امروز از زن و مرد و پیر و جوان آرامگاه اش را گلباران می کنند و بزرگ اش می دارند، آیا یک تافته ی جدا بافته بود و یا خیر، برایندی بود از فرهنگ خردمدار و انسان دوستانه ای که در اش پرورش یافته بود؟ من فکر می کنم پاسخ برای همه ی ما روشن باشد. کوروش، با همه ی یکتایی شخصیتی اش، از آن رو کوروش شد، چرا که فرهنگ و جامعه ای که در آن روئیده بود چنین امکانی را به او می داد.
پس امروز این بر یکایک ماست که برای بازیابی و بازسازی آنچه که نیای بزرگوار مان، کوروش، برای ما بر جا گذاشت، به وارسی و پژوهش آن فرهنگ پر فروغی بپردازیم که انسان هایی چون کوروش و همانند او را از زهدان خود زائیده بود. چرا که نمی توان کوروش را بزرگ داشت، اما برای فرهنگی که او از آن برامده بود، ارجی به جا نیاورد.
ایرانیان،
شکی نباید داشته باشیم که تداوم کوروش، پدر حقوق بشر ایران و جهان، جز با تداوم راه، سنت، و فرهنگ گرانمایه ای که او آن را نمایندگی می کرد، شدنی نیست. پس با خود می پرسیم، جایگاه و مفهوم انسان در سنت فکری کوروش چیست؟ جایگاه طبیعت، جایگاه دانش، جایگاه هنر و ادب؟ در سنت کوروش چه پنداشتی از مفهوم آزادی و مفهوم حق وجود دارد؟ تصور از خدا و اهریمن در این سنت چیست؟ تصور از دوست و دشمن؟ جایگاه زن در سنت کوروش هخامنشی کجاست؟ رابطه ی میان مرد و زن، رابطه ی میان فرزند و پدر و مادر چگونه و از چه رنگی است؟ خانواده، دوست و همسایه در چه ترتیب و بافتار اجتماعی ای جای دارند و ارتباط درونی شان چگونه است؟ فرهنگ و سنتی که فرزند ماندانا، کوروش بزرگ را در دامن خود می پرورد، چه دریافتی از نیک و بد، چه برداشتی از امر راست و امر دروغ دارد؟ بردباری را چگونه تعریف می کند و مرز شکیبایی را کجا می داند؟ پایه و ساختار قانون، در چنین سنتی، کجا و از چه جنمی ست؟ در یک جمله، جهانی بینی چیره بر آن تمدنی که کوروش را می آفریند، از چه گوهر و دارای چه ساز و کاری ست؟
هم میهنانم،
هنر پرسیدن و اندیشیدن بوده است که از ایران ما، تمدنی استوار بر روشن خِرَدی، تمدنی پرسنده و اندیشنده پدید آورده است. بیائیم با هم اندیشی و هم پرسی، شانه به شانه ی یکدیگر، برای ساختن آینده ای تابناک و انسانی، آینده ای که برامد بهترین های گذشته مان باشد، بر این سنت و هنر گوهربار ِ «ایرانی اندیشیدن» و «ایرانی پرسیدن» پای فشاریم؛
من، به عنوان یک آزادیخواه، با آگاهی کامل به نقش و مسئولیت تاریخی ام، روز کوروش بزرگ را به یکایک شما هم میهنان عزیزم شادباش می گویم. جنبش آزادیخواهانه ی مردم ایران، که برایندی از یک خودآگاهی ژرف تمدنی و تعهد به سنت درخشان فرهنگ و هنر و سیاست ایرانی ست، با نام کوروش هخامنشی گـره خورده است. با به یاد آوردن انــدیشه و گفتار و کـِردار کوروش بـزرگ، هـر ایرانی می داند که «آزادگی»، طبیعت سلب ناشدنی او، و «آزادی»، حق مسلم اوست. نسل جوان امروز ایران بهترین گواه برای اثبات این حقیقت انکار ناپذیر است که کوروش، در یکایک فرزندان اش، بیدار و هشیار است.
نام اش جاودان و راه اش، پر رهرو باد
خداوند نگهدار ایران باد
رضا پهلوی
سه شنبه 5 آبان 1388
به نام ایران و به نام مردم ایران
ایرانیان،
۲۵۶۸ سال پیش از این، مردی بر تخت شهریاری ایرانزمین برنشست که نام اش می بایست با نام ایرانزمین گره خُورَد. کوروش هخامنشی، در پیرامونی به سیاست ورزی پرداخت، که تیره های ایرانی در پراکندگی به سر می بردند و در فراسوی مرزهای ایرانزمین نیز، خشم و کین و بی قانونی و تاریک اندیشی فرمان می راندند. او اما، با همبسته کردن همه ی ایرانیان زیر یک پرچم واحد و گرد یک فرهنگ سیاسی و اجتماعی مشترک، که بر بردباری پایه ای، خرد ورزی اصولی، کردار نیک و دلیری هوشمندانه استوار بود، کاخ با شکوهی را پایه گذاشت که با وجود همه ی گزندهای پنداشتنی، تا به امروز نیز فرونریخته است: تمدن ایرانی.
هم میهنانم،
پرسش این است: کوروش، که ایرانیان به حق او را پدر می نامند و امروز از زن و مرد و پیر و جوان آرامگاه اش را گلباران می کنند و بزرگ اش می دارند، آیا یک تافته ی جدا بافته بود و یا خیر، برایندی بود از فرهنگ خردمدار و انسان دوستانه ای که در اش پرورش یافته بود؟ من فکر می کنم پاسخ برای همه ی ما روشن باشد. کوروش، با همه ی یکتایی شخصیتی اش، از آن رو کوروش شد، چرا که فرهنگ و جامعه ای که در آن روئیده بود چنین امکانی را به او می داد.
پس امروز این بر یکایک ماست که برای بازیابی و بازسازی آنچه که نیای بزرگوار مان، کوروش، برای ما بر جا گذاشت، به وارسی و پژوهش آن فرهنگ پر فروغی بپردازیم که انسان هایی چون کوروش و همانند او را از زهدان خود زائیده بود. چرا که نمی توان کوروش را بزرگ داشت، اما برای فرهنگی که او از آن برامده بود، ارجی به جا نیاورد.
ایرانیان،
شکی نباید داشته باشیم که تداوم کوروش، پدر حقوق بشر ایران و جهان، جز با تداوم راه، سنت، و فرهنگ گرانمایه ای که او آن را نمایندگی می کرد، شدنی نیست. پس با خود می پرسیم، جایگاه و مفهوم انسان در سنت فکری کوروش چیست؟ جایگاه طبیعت، جایگاه دانش، جایگاه هنر و ادب؟ در سنت کوروش چه پنداشتی از مفهوم آزادی و مفهوم حق وجود دارد؟ تصور از خدا و اهریمن در این سنت چیست؟ تصور از دوست و دشمن؟ جایگاه زن در سنت کوروش هخامنشی کجاست؟ رابطه ی میان مرد و زن، رابطه ی میان فرزند و پدر و مادر چگونه و از چه رنگی است؟ خانواده، دوست و همسایه در چه ترتیب و بافتار اجتماعی ای جای دارند و ارتباط درونی شان چگونه است؟ فرهنگ و سنتی که فرزند ماندانا، کوروش بزرگ را در دامن خود می پرورد، چه دریافتی از نیک و بد، چه برداشتی از امر راست و امر دروغ دارد؟ بردباری را چگونه تعریف می کند و مرز شکیبایی را کجا می داند؟ پایه و ساختار قانون، در چنین سنتی، کجا و از چه جنمی ست؟ در یک جمله، جهانی بینی چیره بر آن تمدنی که کوروش را می آفریند، از چه گوهر و دارای چه ساز و کاری ست؟
هم میهنانم،
هنر پرسیدن و اندیشیدن بوده است که از ایران ما، تمدنی استوار بر روشن خِرَدی، تمدنی پرسنده و اندیشنده پدید آورده است. بیائیم با هم اندیشی و هم پرسی، شانه به شانه ی یکدیگر، برای ساختن آینده ای تابناک و انسانی، آینده ای که برامد بهترین های گذشته مان باشد، بر این سنت و هنر گوهربار ِ «ایرانی اندیشیدن» و «ایرانی پرسیدن» پای فشاریم؛
من، به عنوان یک آزادیخواه، با آگاهی کامل به نقش و مسئولیت تاریخی ام، روز کوروش بزرگ را به یکایک شما هم میهنان عزیزم شادباش می گویم. جنبش آزادیخواهانه ی مردم ایران، که برایندی از یک خودآگاهی ژرف تمدنی و تعهد به سنت درخشان فرهنگ و هنر و سیاست ایرانی ست، با نام کوروش هخامنشی گـره خورده است. با به یاد آوردن انــدیشه و گفتار و کـِردار کوروش بـزرگ، هـر ایرانی می داند که «آزادگی»، طبیعت سلب ناشدنی او، و «آزادی»، حق مسلم اوست. نسل جوان امروز ایران بهترین گواه برای اثبات این حقیقت انکار ناپذیر است که کوروش، در یکایک فرزندان اش، بیدار و هشیار است.
نام اش جاودان و راه اش، پر رهرو باد
خداوند نگهدار ایران باد
رضا پهلوی