دانشجویان معترض که نمادهای سبز از جمله پلاکاردهای سبز رنگ حاوی نوشته ها و دستبندها و بادکنک های سبز بهمراه داشتند با عبور از مقابل دانشکده های مختلف در مقابل کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران ایستادند و یکصدا فریاد های "مرگ بر دیکتاتور"، "دانشجو می میرد ذلت نمی پذیرد"، "مجتهد واقعی منتظری صانعی"، "دانشجوی زندانی آزاد باید گردد"، " سهرابیم،ندائیم، ما همه یکصدائیم"، "کروبی دستگیر بشه ایران قیامت میشه"، "کروبی بت شکن بت بزرگ بشکن"، "شکنجه، تجاوز دیگر اثر ندارد"، "دولت کودتا استعقا استعفا"، "یا حسین میرحسین"، "احمدی دروغگو شصت و سه درصدت کو"، "رایم کو"، "آزادی" و ... سردادند.
دانشجویان معترض هم چنین پلاکاردهای حاوی خوشامدگوئی به وزرای علوم و بهداشت دولت کودتا را به زیرکشیدند که با تشویق های ممتد دیگر دانشجویان همراه بودند. در این هنگام در حدود 50- دانشجوی بسیجی نیز به منظور مقابله با دانشجویان با در دست داشتن پرچم هائی به سر دادن شعار پرداختند که در مقابل نیز دانشجویان معترض فریاد زدند: "دانشجوی سهمیه، همینه همینه".
نیروهای حراست و انتظامات دانشگاه نیز برای تامین امنیت سالن محل برگزاری مراسم در مقابل محوطه کتابخانه مرکزی صف کشیده بودند. به گزارش خبرنامه امیرکبیر نیروهای اطلاعاتی و امنیتی و دانشجویان بسیجی نیز چون همیشه به شناسائی دانشجویان معترض مشغول بودند.
دانشجویان سپس تجمع خود را در مقابل سر در دانشگاه تهران و با سر دادن شعارهائی ادامه دادند. شعارهای "احمدی احمدی این اخرین پیامه، جنبش سبز ایران آماده قیامه"، "دولت جنایت می کند رهبر حمایت می کند"، "سپاه و اطلاعات عامل افتضاحات"، "جنتی لعنتی تو دشمن ملتی"، از جمله شعارهای دانشجویان معترض بود.
تجمع دانشجویان در سر در دانشگاه تهران، موجب جمع شدن عده ی زیادی از مردم در پیاده روهای خیابان انقلاب شد و عده ای از مردم نیز همراهی خود را با دانشجویان نشان می دادند. به گزارش خبرنامه امیرکبیر دانشجویان پس از تجمع مقابل درب 16 آذر، بار دیگر در مقابل کتابخانه مرکزی به سر دادن شعار پرداختند و پس از آن به تجمع دو ساعته خود پایان دادند.
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - بموجب گزارش های دریافتی، احمدی نژاد یا از نیمه راه پشیمان شده و به دفترش بازگشته و یا از نخست شرایط را برای حضور در دانشگاه مناسب ندیده است زیرا برنامه اش را لغو کرده و به جای خود کامران دانشجو وزیر علوم را راهی دانشگاه کرده است. - - - - - - - -
و کیل ضد ملت - خجالت خجالت دولت کودتا - استعفا استعفا در دومين روز از آغاز به كار آموزشی دانشگاه در سال جديد دهها تن از دانشجويان دانشگاه تهران در اعتراض به حضور حداد عادل جلوی دفتر گروه فلسفه جمع شدند و منتظر شدند تا او از گروه خارج شود تا با سر دادن شعار اعتراض خود را نسبت به او ابراز كنند. با طولانی شدن زمان حضور او در گروه، دانشجويان شروع به سر دادن شعار كردند. شعارهايی مانند: «وكيل ضد ملت، خجالت خجالت»، «حداد عادل، حامی قاتل»، «آروم باش، آروم باش، دانشجوييم نه اوباش»، «هر كی كه بی سواده، با احمدی نژاده»
The killer of Neda - ويديويي منتسب به قاتل ندا آقا سلطان جالب است که هر بار جناب احمدی نژاد نطقی درباره ندا می فرمایند، سندی رو می شود تا گواهی باشد بر دروغگویی ایشان. امروز بعد از ظهر صندوق پستی ام پر بود از ایمیل های دوستانی که اعلام کردند سند جدیدی منتشر شده است و می خواستند بدانند من آن را تایید می کنم یا نه.
فیلمی در اینترنت منتشر شد که به صحنه های پس از مرگ ندا می پردازد. همان طور که در مصاحبه های قبلی ام گفتم، بعد از اینکه بدن بیجان ندا را استاد موسیقی اش سوار بر ماشینی از صحنه دور کرد، مردم شخصی را گرفتند که معتقد بودند ضارب نداست. حتی گفتم که پیراهنش را درآوردند. فیلمی که در زیر می بینید، از جایی است که مردم تصمیم گرفته اند این ضارب احتمالی را رها کنند، هرچند هنوز عده ای معتقدند که باید او را به مجازات رساند. خوشبختانه دهان یاوه گویانی که تا به حال واقعیت را زیر سؤال می بردند، با این فیلم بسته می شود. یاوه گویان عزیز، رئیس جمهور غیرمنتخب شماست که دروغ می گوید، سینه ی شکافته ندا دروغ نمی گوید.
بله، تأیید می کنم که این فیلم به بخشی از حوادثی می پردازد که روز شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸، دقایقی بعد از مرگ ندا، در تقاطع خیابان خسروی و صالحی در خیابان کارگر تهران رخ داد. شخصی که در فیلم می بینید و پیراهن به تن ندارد، همان بسیجی است که مردم گرفته بودند و فریاد می زد نمی خواستم بکشمش.
- - - - - - - - طرفداران احمدی نژاد و سبزها مقایسه بین جمعیت سبز پوش و حامیان رژیم در روز قدس 27 شهریور - روز قدس - ساعت حدود 11 - خیابان کریم خان قبل از میدان ولیعصر
comparison between pro-Ahmadi nejad and Mousavi(Greens) supporters in rally for Qods day, Tehran,Iran
دی ولت مینویسد: «در حالیکه احمدینژاد بانیان جنگ در افغانستان و عراق را نفرین میکرد، با یادآوری از حامیان صدام در جنگ علیه ایران و سرنوشت شوم کنونی آنان در عراق، پوزخند بر چهرهاش بدل به لبخند میشد. جنون محمود احمدینژاد خونسردانه و کنترلشده است. او سخنان جنون آمیز و پر از نفرت خود را با نام مردان مقدسی همچون عیسی مسیح و حضرت محمد و عباراتی همچون آزادی، صلح، عدالت، امنیت و معنویت آذین گرفته بود». بدین خاطر مفسر دی ولت در پایان نتیجه میگیرد، «یاوهگوییهای احمدینژاد در مقایسه با هذیانگوییهای قذافی بیش از آنکه مسخره و سرگرمکننده باشند، تهوع آور و خطرناکاند.»
«در حالیکه مهملات و یاوهگوییهای دیکتاتور لیبی علیه توطئهگران جهانی با مزهپرانی و لودگی همراه بود، سخنان احمدینژاد همچون نمایش اعمال یک جلاد به نظر میرسید.»
چند دقیقه پس از خروج هیئت کانادایی، نمایندگان آمریکا نیز جلسه ترک کردند و پس از چند ثانیه آلمان و نیوزلند و دیگر کشورها. هیئت دیپلماتیک لبنان به ریاست میشل سلیمان، رییسجمهور این کشور، نیز در کنار ۱۴۴ هیئت دیپلماتیک دیگر، سالن مجمع عمومی سازمان ملل را هنگام شروع سخنرانی محمود احمدینژاد ترک کردند. در مدت کوتاهی حدود نیمی از هیئتهای نمایندگی، مجمع عمومی را به نشانه اعتراض ترک کردند. تنها نمایندگان کشورهایی همچون لیبریا، آندورا و غیره در سالن باقی ماندند. به گفته دی ولت این شکست دیپلماتیک در «تبلیغات داخلی» در تهران نیز قادر به رتوش و ترمیم نیست.
احمدینژاد حملاتش را به «گروه کوچکی» آغاز کرد، که با کشاندن مردم به «بردگی» تلاش دارند، بلندپروازیهای «نژادپرستانهی» خود را ارضاء کنند. منظور احمدینژاد از این گروه کوچک اسراییل بطورمشخص و یهودیان بطور کلی بود. دراین نمایشنامه سادهانگارانه، فلسطینیها نیز نقش قربانیان را ایفا میکردند.
---------------------
حسن نصرالله رهبر حزب الله لبنان طی سخنانی گفت: «خدا را شکر که احمدینژاد بار دیگر رییسجمهور ایران شد و وی بدون توجه به هر چیزی به راه خود ادامه میدهد. ملت ایران در روز قدس به خیابانها ریخته و به همه دنیایی که منتظر شکست و فروپاشی نظام بودند گفتند که ما با فلسطین و غزه و مقاومت هستیم و از کسی که میگوید اسراییل باید از صفحه روزگار محو شود، حمایت میکنیم».
وی همچنین گفت: «من ایران و رهبر فرزانه و با تدبیر، رییسجمهور و ملت آگاه آن را خوب میشناسم. این ایران امکان ندارد که دست از ملتهای منطقه و جنبشهای مقاومت در منطقه بردارد. هر کسی که بر خارج شدن ایران از این دایره تکیه میکند، شکست خورده است».
اما، رسانههای لبنانی بدون توجه به اظهارات سید حسن نصرالله، شعار سر داده شده توسط بخشی از مردم ایران در روز قدس (نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران) را در صفحه نخست خود درج کرده و آن را نشانهای بر تغییر اجباری سیاستهای ایران در آینده دانستند.
فردوسی ها و خیام ها، بیرونی ها و ابن راوندی های ما، قله های سنت مقاومت در برابر بیگانگان اند. امروز این بر همه ی اهل فرهنگ است که سنت مقاومت را به فرزندان میهن بیاموزند و اجازه ندهند که ضحاکان زمان، بر سفره ی مغز جوانان این سرزمین کهن بنشینند. ترانه های خیام و سرودهای فردوسی پادزهر سم مهلکی اند که نظام ولایت فقیه و سنت تاریک اندیشانه ای که بر آن استوار است، در کام فرهنگ و تمدن ایرانزمین فروریخته اند؛ به آن آتشی که هیچ گاه در دل هیچ یک از ما نخواهد مرد ایمان داشته باشیم و مشعل خردی را که فردوسی ها و خیام ها در برابر تازش تاریک اندیشان نگه داشتند و نگذاشتند که خاموش شود، در چهارگوشه ی میهن، بالا بگیریم.
پیام شاهزاده رضا پهلوی به مناسبت آغاز سال تحصیلی ۸۹- ۱۳۸۸
دبیرخانۀ رضا پهلوی سه شنبه 31 شهريور 1388
به نام خداوند جان و خرد
هم میهنانم،
سال تحصیلی نوین در حالی آغاز می شود که ملت ایران سوگوار بهترین فرزندان اش است. سوگوار نداها و سهراب ها، سوگوار ترانه ها و مهدی های اش، سوگوار دختران و پسران شیردل و خردمندی که با آنکه هنوز در آغاز راه آموزش بودند، اما تنها و تنها با ایستادن بی قید و شرط شان در برابر ستم و نادانی، تنها و تنها با نه گفتن شان به دیو خشم و آری گفتن شان به ایزد مهر، بزرگ ترین درس ها را، نهایت دانایی را، به ما، و به جهان، آموختند: آزادگی! پس به جاست که در آستانه ی این فصل یادگیری، هنر به یاد آوردن را از یاد نبریم و نام آن جاودانان سپند را، بزرگ بداریم: بر روان پاک یکایک شان، درود می فرستیم.
دانش آموزان، دانش جویان، فرهنگیان،
ایران ما دوران های تاریکی بسیاری را از سرگذرانده است، دوران هایی که چون امروز، در یک اشغال فرهنگی و تمدنی تمام عیار به سر می برده است. در چنین دوران هایی بوده است که ابن مقفع های مان را در تنور خلیفه سوزانده اند، حلاج های مان را، تا که اسرار هویدا نکنند، به دار خشک اندیشی و پی ورزی آویخته اند، و سهروردی هامان را، در زندان های دروغ باوران، به قتل رسانده اند. آری، بر ما، رنج دوران ها رفته است، با این حال اما، همواره ایستاده ایم، و به مرگ نه، و به زندگی، آری گفته ایم.
آموزگاران، استادان، و پژوهشگران عزیزم،
به خوبی آگاهم و می دانم که چگونه، بار غم نان بر دوش های شما سنگینی می کند، می دانم که شکستن قلم های تان را هنر می شمارند، می دانم که ولی فقیه بار دیگر دندان تیز کرده است تا قلب دانش را از سینه ی آبی این سرزمین برون کند و خرافه را جایگزین خردگرایی کند و فلسفه و دانش های انسانی را تا سطح علوم خفیه و اوراد غریبه پائین کشد، با این حال اما، فراموش نکنید که همه ی این ها، نعره های برامده از افسردگی دیوی رو به مرگ بیش نیست؛ هر روز که می گذرد، از حجم تاریکی کم، و بر بار روشنایی افزوده می شود.
عزیزانم،
دبیرستان در فرهنگ ما، که دبستان و دانشگاه نیز برایندی از آن هستند، همواره جای آموزش راستی و نیکی و پرهیز از دروغ و بدی بوده است، نظام اهریمنی ولی فقیه اما، با پیروی از طبیعت وارونه و سنت راستی ستیزانه اش، کوشیده است که دروغ را جایگزین راستی، و بدی را جایگزین نیکی گرداند و از این طریق، سامانه ی ارزشی فرهنگ کهن ما را، دچار اختلال درونی و تناقض کند. از این رو، روشن است که اول مهر ماه، که روز تجدید پیمان اهل دانش و فرهنگ با روشنایی و خرد است، برای متولیان تاریک منشی و نگون اندیشی، برای نگهبانان دشت های بی فرهنگی، کابوسی مرگ آور باشد. کمر این نظام دوزخی، که از روز نخست برای کشتن دانش و شکستن اندیشه آمد، تا که در فقدان دانایی و آزادی، دولت ضحاک را برپا دارد و تاریکی و خشم را بر ایران ما چیره کند، در نهایت به دست خود اهل خرد، یعنی در دانشگاه است که شکسته خواهد شد.
هم میهنانم،
نظام ولایت فقیهی که امروز بر سرزمین ما چیره شده است، برایند همه ی وارونه اندیشی ها و کژ کرداری های تاریخی ماست. این نظام نامقدس، همه آنچیزی را نمایندگی می کند، که با نخ جهل و با سوزن زور، به تاریخ ما کوک زده شده است؛ حکومت دینی، به عنوان وصله ی ناجور، وارونگی ایران و ایرانی ست، و امروز بر ما فرزندان راستین کوروش است، که به یاری خرد ِ روشنگر، کژی ها را راست کنیم، و وارونگی ها را، باز آراییم.
ایرانیان،
ایران، گهواره ی خرد، سرزمین روشنگری و احترام به طبیعت، و بوم اندیشه های شاد است. ایران همان سرزمینی ست که روزی در جندی شاهپورهای اش، پژوهشگرانی از چهار سوی جهان برای کسب دانش و داد و ستد بینش گرد هم می آمدند، ایران همان سرزمینی ست که روزی تیسفون اش پناهگاه بزرگ ترین فیلسوفان فراری اروپا بود، ایران همان سرزمینی ست که دانشمندان نیک اندیش اش نخستین دانشنامه ی جهان بشری را پایه گذاری کردند؛
هم میهنانم،
به راستی که برای چنین سرزمینی که همواره مهمان دار دانش و میزبان گشاده دست دانشمندان بوده است، مایه ی شرم و سرافکندگی است که امروز در اش، در آستانه ی هزاره ای نوین، نه تنها اندیشیدن جرم باشد و جای اندیشه ورز در زندان، بلکه حتا نوادگان همان فیلسوفان فراری دیروز را نیز، بطور غیابی در دادگاه محکوم کنند و افکار شان را، به جوخه ی اعدام سپارند. به تیغ سپردن و تبر آجین کردن اندیشه و اندیشه ورز، این است آن سنت ننگینی که خمینی پایه اش گذاشت، و امروز، خامنه ای، بر ژرفنای پلیدی های اش می افزاید.
فرهنگیان،
اشغال فرهنگی و تمدنی با خود مقاومت فرهنگی و تمدنی نیز می آورد. فردوسی ها و خیام ها، بیرونی ها و ابن راوندی های ما، قله های سنت مقاومت در برابر بیگانگان اند. امروز این بر همه ی اهل فرهنگ است که سنت مقاومت را به فرزندان میهن بیاموزند و اجازه ندهند که ضحاکان زمان، بر سفره ی مغز جوانان این سرزمین کهن بنشینند. ترانه های خیام و سرودهای فردوسی پادزهر سم مهلکی اند که نظام ولایت فقیه و سنت تاریک اندیشانه ای که بر آن استوار است، به زور، در کام فرهنگ و تمدن ایرانزمین فروریخته اند؛ به آن آتشی که هیچ گاه در دل هیچ یک از ما نخواهد مرد ایمان داشته باشیم و مشعل خردی را که فردوسی ها و خیام ها در برابر تازش تاریک اندیشان نگه اش داشتند و نگذاشتند که خاموش شود، در چهارگوشه ی میهن، بالا بگیریم.
هم میهنانم، قفل هر دانشی را، با کلید زبان همان دانش باز می توان کرد و قفل هر تمدنی را، با کلید زبان همان تمدن. ایران ما، که در پیوندگاه همه ی فرهنگ ها و در نقطه ی وصل همه ی تمدن ها جای گرفته است، برای پائیدن و بر جای ماندن، همواره راهی نداشته است جز آموختن زبان همه ی تمدن ها، و در پر شکوه ترین دوران های اش نیز، نقش میانجی و مترجم بزرگ تمدنی ای را بازی کرده است، که دست تمدن های دیگر را در دست یکدیگر نهاده است. و اینگونه بوده است که جهان در ایران، همواره صلح تمدنی خود را جسته، و در بسیاری گاه ها نیز، یافته است.
عزیزانم،
اکنون سده هاست که این بازیگر بزرگ تاریخ تمدن، یعنی ایران ما، آنگونه که باید و شاید، دیگر به زبان تمدن خویش آشنا نیست. پرسش این است: در غیاب آشنایی با زبان تمدن خود، چگونه می توان تمدن های دیگر را به گونه ای بایسته فهمید، و مهم تر از آن، به درون یک گفتگوی تمدنی گام نهاد و از پس نقش میانجی گرانه و صلح آورانه ای که تاریخ بر دوش ما گذاشته است برآمد؟ چگونه می توان پایه های تمدن اروپا، یعنی آتن و روم را فهمید، در حالی که پایه های تمدن خود، یعنی تیسفون و شوش را به خوبی درنیافته ایم؟ چگونه می توان تمدن سترگ چین و یا فرهنگ غنی هند را درک کرد، در حالی که هنوز از درک موزون تاریخ پر شکوه خود برنیامده ایم؟ راست این است که پیشفرض هر گفتگوی تمدنی، نخست، یک گفتگوی درونی با تمدن و فرهنگ خویش است. تنها از گذر شناخت خود است که می توان به شناخت غیر برآمد. پس برای آنکه جهان را بشناسیم، نخست باید که ایران را بشناسیم.
دانش آموزان، دانشجویان، فرهنگیان،
به باور من، ایران ما، به همان اندازه که نمی تواند و در طبیعت اش نیست که در را به روی تمدن ها و فرهنگ های دیگر بربندد، به همان سان نیز نمی تواند و در طبیعت اش نیست که ریزه خوار خوان فرهنگ ها و تمدن های دیگر باشد. عزت نفس ملت کهن ما، چنین امری را برنمی تابد. پس بیائیم و در آغاز این فصل نوین، با یکدیگر پیمانی فرهنگی بندیم، دست در دست یکدیگر نهیم، و ایران مان را باری دیگر از ریشه، باز اش یابیم و باز اش آراییم و باز اش سازیم.
درخت، هر چه کهن سال تر، ریشه های اش تنومندتر، و در باغ پر گل تمدن ها، کدامین درخت کهن سال تر از درخت تمدن ایران ما؟ زبان های ایرانی را، زبان کوروش ها و داریوش ها، زبان جاماسب ها و بزرگ مهرها را به فرزندان ایرانزمین بازآموزیم و شرایطی را فراهم کنیم، که ایرانی، در هر کجا که هست، مفسر ایران، و صاحب امتیاز تمدن ایرانی باشد. دوام ما، به مثابه ی یک ملت فرهنگی، در این حق و امکان تفسیر نهفته است.
هم میهنانم،
ایران را، در ریشه های اش بجوییم و دوباره، نه با نگاهی رویه نگر، بلکه با چشمی مرکب و ژرف بین، کشف اش کنیم. ما، به عنوان میراث داران یک تمدن مادر و زایا، می توانیم جهان مان را با همدلی و هم اندیشی و هم توانی، از تاریکی به در آوریم و به سوی روشنایی، تندرستی، و شادی برانیم. اگرچه اینک روزهای سختی را پشت سر می گذاریم، اما شکی نداشته باشیم، که پیروزی با ماست.
با آغاز سخنرانی احمدی نژاد هیات های نمایندگی آرژانتین، استرالیا، بریتانیا، کاستاریکا، دانمارک، فرانسه، آلمان، مجارستان، ایتالیا، زلاندنو و آمریکا جلسه را ترک کردند. بیشتر کرسی های مجمع عمومی خالی بود و نمایندگان کانادا نیز در جریان نطق او جلسه را ترک کردند.حتا نمایندگان لبنلن نیز سالن را ترک کردند.
- - - - - - - - مارک کورنبلا، سخنگوی دفتر نمایندگی آمریکا در سازمان ملل، در بیانیه ای گفت: "اینکه آقای احمدی نژاد بار دیگر شعارهای پر از نفرت، توهین آمیز و ضدیهودی را برگزیده است، مایه تاسف است."
نیویورک، روز چهارشنبه، همزمان با حضور محمود احمدینژاد و سخنرانی وی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، شاهد یکی از بزرگترین گردهماییهای ایرانیان خارج از کشور بود.
چندین هزار ایرانی معترض از گروههای مختلف روز چهارشنبه خود را به نیویورک رسانده بودند تا همزمان با سخنرانی و حضور محمود احمدینژاد به بهانه شرکت در نشست مجمع عمومی سازمان ملل، صدای اعتراض خود را به گوش افکار عمومی و اعضای سازمان ملل برسانند.
روز چهارشنبه، در دومین روز سفر رئیس دولت جمهوری اسلامی، گروههای مختلف از سازمان مجاهدین خلق گرفته تا جبهه ملی، از سلطنتطلب گرفته تا دانشجویان فعال ایرانی در پارک مقابل سازمان ملل گردهماییهای اعتراضی خود را برگزار کردند.
جمعیت چند هزار نفره معترضان که در پارک مقابل سازمان ملل حضور داشتند، با محکوم کردن سرکوب و «خشونت»های اعمال شده پس از انتخابات، اعتراض خود را به وجود محمود احمدینژاد اعلام کردند و در بخشهای مختلف این تجمعات افراد مختلفی به سخنرانی پرداختند و چند گروه موزیک نیز اجرای برنامه داشتند.
تجمع معترضان در مقابل هتل محل اقامت احمدینژاد
جمعیت معترض با نزدیک شدن به ساعت ۷ پس از اطلاع از هتل محل اقامت محمود احمدینژاد به سمت محل هتل حرکت کردند. این در حالی بود که اطراف محل اقامت محمود احمدینژاد، تحت شدیدترین تدابیر امنیتی قرار داشت.
جمعی از ایرانیان معترض در مقابل هتل دست به اعتراض زدند. با عبور هر کدام از اعضای هیئت همراه رئیس دولت، ایرانیان حاضر فریاد اعتراض خود را بالا میبردند.
حمید رسایی و محمدرضا میرتاجالدینی از نمایندگان مجلس، و اسفندیار رحیم مشایی رئیس دفتر محمد احمدینژاد از جمله افرادی بودند که هنگام رفتن به هتل با اعتراض و فریادهای معترضان مواجه شدند.
علی رغم اینکه اکثر رهبران حاضر در این هتل از ورودی اصلی وارد هتل میشدند اما محمود احمدینژاد از درب دیگری وارد هتل شد تا با جمعیت معترض مقابل هتل روبهرو نشود.
اعتراضات در نیویورک همچنان ادامه دارد و روز پنجشنبه گروهی از ایرانیان پل معروف بروکلین نیویورک را سبز خواهند کرد.