ایران ، احمدی نژاد نیست

-
حزب مشروطه ایران

سخنرانی تنفر آور احمدی‌نژاد در کنفرانس دوربان در سویس که به حق اعتراض جهان متمدن را بر انگیخته هیچ ارتباطی به مردم ایران ندارد. اجتماع یهودیان ایرانی کهن‌ترین اجتماع یهودی در جهان است. یهودیان ایرانی سه هزاره در آرامش (صرفنظر از دوره‌های معدود برتری ملایان در حکومت) در کنار ایرانیان دیگر زیسته‌اند و در این نزدیک سه هزار سال نه از پوگروم و نه از گتو در ایران نشانی بوده است. از نظر تاریخی ایرانیان نخستین دوستان سنتی دولت یهود بوده‌اند و بر خلاف زمامداران جمهوری اسلامی عمیقا هولو‌کاست را محکوم می‌کنند و مایه شرمساری بشریت می‌شمارند. حضور و سخنرانی رئیس جمهوری اسلامی در کنفرانسی که برای بررسی اقدامات جامعه جهانی در زمینه برطرف کردن تبعیض و نژاد پرستی برپا شده بود نه تنها ایرانیان را از داشتن چنین حکومتی شرمسار‌تر کرد بلکه خود کنفرانس دوربان را زیر پرسش برد. اگر تلاش‌‌های سازمان ملل متحد پلاتفرمی برای یک رژیم سراسر بر پایه تبعیض و جنایت بر ضد بشریت فراهم می‌کند و اگر احمدی نژاد‌ها سخنرانان چنین کنفرانس‌هائی هستند می‌باید در اندیشه ترتیبات تازه‌ای بود.


راه سوم و ضرورت تغییر و رضا پهلوی - نوشته ای از الاهه بقراط از سایت ژورنالیست

-
...
یک راه سوم

چهار سال پیش هوشنگ امیراحمدی، مهندس کشاورزی، از ایالت نیوجرسی آمریکا نامزدی خود را از طریق وکیل با سخنانی مشابه برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری اسلامی که در تابستان 1384 برگذار شد، اعلام کرد تا با راهی که پیشنهاد می کرد همه مشکلات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی ایران را حل کند.

رقبای امیراحمدی، اگر صلاحیت اش توسط شورای نگهبان تأیید می شد، افرادی مانند رفسنجانی و کروبی و معین و احمدی نژاد می بودند. درباره رأی دهندگانش، چون هرگز به آن مرحله نرسید، طبیعتا نمی توان چیزی گفت. لیکن او نیز در گفتگوهایی که در منابع داخلی و صدای آمریکا منتشر شد، روی پشتیبانی «ملت» حساب می کرد و معتقد بود شورای نگهبان با تأیید نکردن «امیراحمدی» که بین مردم خیلی شناخته شده است، خود را زیر سئوال می برد! شورای نگهبان امیراحمدی را تأیید نکرد و چیزی هم که از همان اول زیر سئوال بود، جا نداشت که بیش از این زیر سئوال برود.

امیراحمدی اینور و آنور زیاد حرف زده است، ولی در گفتگویی با «عصر ایران» در تابستان 87 گفته که قصه نویس بوده، روزنامه نگار بوده، با صمد بهرنگی بوده، از بچه های سیاهکل بوده، «رییس چغندرکاری» بوده، سخنرانی اش در «ماه مه 67» به پذیرفته شدن قطعنامه 598 و پایان جنگ انجامیده، بحث جامعه مدنی را او به ایران آورده و بانی رابطه جمهوری اسلامی و آمریکا، اگر سر بگیرد، او بوده است.

به نظر می رسد مجموعه ای از سخنان و کنش های سیاسی، به ویژه در موسم رأی گیری ، جای خالی تحلیل روانکاوانه را بیش از پیش آشکار می سازد. حتی نظر و رفتار انتخاباتی به اصطلاح روشنفکران و نخبگان جامعه نیز گاه بیش از آنکه به تحلیل سیاسی نیاز داشته باشد، نیازمند روانکاوی و بررسی فرهنگی است.

مهم اما این است که ارائه یک راه جدید، یک راه دیگر، یک راه سوم، راهی که نه این باشد و نه آن، راهی که «تغییر» به همراه داشته باشد، در پنج شش سال اخیر حتی به شعار انتخاباتی تبدیل شده است. موج عظیم مردمی که به خاطر «تغییر» بیش از دوازده سال پیش محمد خاتمی را بر شانه های خود بر مسند ریاست جمهوری اسلامی نشاندند تا وی آن «تغییر» را تحقق بخشد، در واقع همان راه بود که به ویژه زنان و جوانان و جامعه مدنی ایران به سویش شتافتند. یک راه سوم که مردم در پیش گرفته بودند، بدون آنکه این امکان را داشته باشند فرد مناسبی را برای پیمودنش انتخاب کنند چرا که چنین فردی از یک سو امکان ندارد از صافی شورای نگهبان رد شود و از سوی دیگر اگر هم رد شد، به دلیل تنگناهای قانونی و ساختاری نمی تواند در آن پیش رود. امروز نیز بهترین افراد «دو بال نظام» (اصطلاح سیدعلی خامنه ای رهبر سیاسی و مذهبی جمهوری اسلامی درباره دو گروه خودی و رقیب درون نظام) کسانی مانند رفسنجانی، خاتمی، احمدی نژاد، لاریجانی، ولایتی، قالیباف، معین، کروبی، کرباسچی و امثالهم هستند. قطعا میان این افراد و توانایی هایشان از نظر شخصی و حتی سیاسی تفاوت وجود دارد. مجموعه اینها اما در چهارچوب نظام اسلامی جای می گیرند و توان سیاسی و بنیه فکری آنها نیز چیزی خارج از چهارچوب این نظام یا نیست و یا نمی تواند باشد. از همین رو آنها و هم چنین نامزدهای مستقل، هر شعار انتخاباتی از جمله راه سوم و موج سوم و غیره که انتخاب کنند، نمی توانند فراتر از راهی که جمهوری اسلامی پیش پایشان می گذارد، بپیمایند. با تأکید چندباره بر اینکه هیچ کدام از این نامزدها نیز اساسا قصد فراتر رفتن از جمهوری اسلامی را ندارند، وگرنه نمی توانند در «انتخابات» رژیم شرکت کنند. همین واقعیت، پوچی و بن بست محتوم راه سوم و موج سوم تبلیغاتی آنها را نشان می دهد. نه تنها راه سومی که قرار است «اصلاح» و «انقلاب» را پشت سر بنهد، بلکه راه «بازگشت به اصلاح» و «بازگشت به انقلاب» نیز جز به بن بست و در جا زدن در گذشته نمی انجامد.

امروز تنها یک خیزش عظیم مردمی می تواند معادلات درونی رأی گیری های نظام را در هم بشکند و آن را به عقب نشینی وا دارد. هنگامی که سالها پیش رضا پهلوی «راه سوم» را مطرح کرد از آن تصور روشنی در سیاست خارجی و داخلی داشت. او با توجه به همین نقش انکارناپذیر مردم بود که این راه سوم را به مثابه نوید «تغییر» و «نسیم دگرگونی» مطرح کرد. رضا پهلوی تا کنون هرگز یک تنه ادعای نجات ملت و مملکت را نکرده، و هرگز حاضر نشده در هیچ چهارچوبی، نه سلطنت طلبی، نه جمهوری خواهی و نه جمهوری اسلامی، خود را منجی معرفی کند، و این در حالیست که از کسانی که چنین ادعاهایی را مطرح می کنند، به مراتب از شرایط مناسب تری برخوردار است.

از همین رو، امروز، جاری شدن اصطلاحاتی چون «راه سوم» و «تغییر» در میان کسانی که معتقدند حتی در چهارچوب نظام جمهوری اسلامی و با همین قانون اساسی نیز می توان راه سومی در پیش گرفت و تغییراتی به وجود آورد، نه تنها انحراف از آن راه و تغییر نیست بلکه از یک سو به گسترش درک ضرورت در پیش گرفتن «راه سوم» و «تغییر» یاری می رساند و از سوی دیگر بیانگر این نکته مهم است که هر شعاری، اگر درست باشد، دیر یا زود، سرانجام خود را حتی بر طیف های مختلف نظام، از نامزدهای ریاست جمهوری اسلامی و نمایندگان مجلس تا مدافعان و لابی گران نظام، تحمیل می کند. و این نخستین بار است که اهمیت یک شعار انتخاباتی که ماهها پیش از آن بر سر زبان ها افتاده است، بسی بیش از خود «انتخابات» است: راه سوم و ضرورت تغییر. شعاری که اگرچه بسی دیر لیکن سرانجام به میان مردم راه پیدا می کند و آن هم توسط خود جمهوری اسلامی!

26 فوریه 2009

سایت ژورناليست :
The journalist, iranian political, social and cultural bulletin in exile

سخنهای باستانشناسان ، تاریخ دانان و اندیشمندان بزرگ جهان در باره فرهنگ و تمدن شکوهمند ايران و تاريخ پادشاهی ایران

پرفسور گيريشمن ايرانشناس بزرگ

بدون ترديد در جهان باستان تنها دو قطب بزرگ وجود داشته است که پايه هاي تمدن بشري و فرهنگ و دانش و خرد امروزي جهان را پايه گذاري کرده اند يکي از آنان امپراتوري يونانيان و اروپاييان بوده و ديگري شاهنشاهي آسيايي ايرانيان که بر آسيا آنروز تسلط داشته اند ايرانيان بارها در حمله اسکندر و مغول و تاتار و عرب نشان داده اند که اين تنها فرهنگ غني شان است که آنان را در زير بار اين حملات وحشيانه له نکرده است و نه تنها فرهنگ متجاوزان بر آنان تاثيري نکرده بلکه ايرانيان آنان را تحت فرهنگ خود قرار داده اند و هيچگاه تجاوز به کشورشان را تحمل نکرده اند همه و همه اينها حاصل قرنها تجربه کشورداري و فرهنگ و خرد آنان است

محقق بزرگ امریکایی پرفسور ویلیام جیمز دورانت

داریوش بزرگ برای آنکه نام خود را برای آیندگان جاودانه بگذارد دست به بنا نهادن کاخهای پرسپولیس زد . هنر و معماری این کاخ عظیم به جرات از معبد کرنک و تمام کلیساهای اروپا و میلان زیبا و باشکوه تر است . پله های باشکوه کاخ در تاریخ بی نظیر است . شاید بتوان گفت که کاخ صد ستون سنگی و کاخ آپادانا زیباترین بناهای تاریخ جهان در عهد قدیم و عهد جدید باشد که به دست آدمیزاد ساخته شد

ایرنشناس بزرگ معاصر پرفسور پوپ

تمدن شاهنشاهی هخامنشی ما را با نخستین پادشاهی معتبرجهان که یکی از منظم ترین و مقتدرترین و بدون هیچ تردید عادلترین دولتهای تاریخ بشر بوده روبرو می کند . یونانی ها همیشه با ترس و احترام از شاه "سارد" که تنها یکی از زیر مجموعه های شاهنشاه ایران بوده است یاد میکردند و شاه سارد را شاه بزرگ میخواندند . شاهنشاهی هخامنشی بر اساس اصول اخلاقی و مذهبی بسیار متینی استوار گشته بوده است . اصول این حکومت مدارا نمودن با تمام ادیان و نژادها بوده است . در سراسر امپراتوری بی همانند آنان مردمان با آسایش و رفاه زندگی میکردند و به همین جهت است که یکی از بزگترین مراحل تمدن بشر در همین دوران طی گشته است . به جرات میتوان گفت دولت آنان "دولت آزادگان" بوده است و احساس مسئولیت - وطن پرستی - یکتا پرستی و صفای روان و حفظ حقوق ادیان به شیوه شگفتی رعایت میشده است .

ابن خلدون جامعه شناس و مورخ بزرگ ایرانی

ایرانیان به سبب عظمت کشورشان که کوله بار چندین قرن تسلط بر جهان را در بر داشتند که در نتیجه تمدنی کهن را در خود جای داده بودند و به سبب استمرار شاهنشاهی شان - شان علوم عقلی نزداشان بسیار بزرگ و دامنه اش گسترده بود . در زمانی که ایران فتح شد کتابهای بسیاری از کتابخانه ها آنان بدست آمد که حاصل صدها سال تجربه گذشتگان بود . در نتیجه سعد ابی وقاص به عمر ابن خطاب نامه نوشت تا درباره کتابها تصمیم گرفته شود که در اختیار مسلمان قرار گیرد . عمر پاسخ داد که همه کتابها را در آب بریزید و یا آنکه آتش بزنید . زیرا اگر چیزهایی در آنها باشد که برای راهنمایی و هدایت انسانها باشد - ما را الله هدایت کرده است و نیازی به آنان نیست . اگر هم گمراهی باشد که الله ما را از اینها نجات بدهد . پس به دستور عمر همه کتابها نابود گشت و هیچ برای ایرانیان باقی نماند

تاریخ طبری

دولت اردشیرپاپکان ادامه دهنده راه اجدادش که به داریوش سوم بازمیگشته است دانسته و قیام او در ایران را برای رهایی از اثار حمله اسکندر به ایران تشخیص میدهد و او به الهام از گذشته گان حلقه شهریاری ایران را از فروهر ( فره وشی ) دریافت میکند و نهضت تشکیل یک دولت مقتدر را پایه ریزی کرد

باستان شناس فقید پرفسور آندره گدار فرانوسی

هنر ایران در زمان شاهنشاهان هخامنشی همانند هنر آشوری ها میباشد و همه جا کوشیده شده است عظمت و قدرت ایران و پادشاه آن را نشان بدهد . این معماری همانند معماری یونانیان دارای ذوق و سلیقه موزونی است ولی معماری هخامنشی عمیقا هنر آسیایی است . ایران و یونان از هنرهای یکدیگر مطلع بودند و هر دو معماری جدا از یکدیگر به جای گذاشتند تا با هم متفاوت باشد و این از خصم دیرینه آنان به یکدیگر سرچشمه داشت

دکتر گیریشمن

شاهان هخامنشی نخستین پادشاهان بودند که وحدت عالم شرق و به عبارت دیگر جهان متمدن آن روزگار را بنا کردند که تا آن روز سابقه نداشت . ایرانیان نه تنها تمدن شاهنشاهی را در جهان پایه گذاشتند بلکه با ایجاد یک تمدن واحد و جهانی منطقه را به زیر نفوذ خود بردند . هنر آنان به کشورهای بسیاری رفت منجمله به مصر و قبرس و سواحل دریای سیاه و سکائیان و حتی در هند به وضوح دیده میشود .

دکتر کریستی ویلسن

هنر هخامنشی را به جرات میتوان گفت تا کنون در صنایع آسیا نظیر آن پیدا نشده است . با اینکه از معمارها گذشتگان از کشورهای اطراف الهام می گرفته اند ولی در هنر و سنگ تراشی هخامنشی استقلال و سبک معماری نوینی دیده میشود که روح کاملا ایرانی در آنان دمیده شده و کاملا شرقی است . اسبان ایرانی که تراشیده شدند به مراتب از اسبهای تراشیده شده آشوریان با شکوه تر است و روح تربیت و اهلی بودن حیوانات در آنان دیده می شود .

آلبر شاندور

شاهنشاهی ایران که پایه گذار او کورش بزرگ است به هیچ وجه بر اساس خشنونت پی ریزی نشد . بلکه عکس آن صادق است زیرا با رعایت حقوق مردمان پایه گذاری شد .

اوژن فلاندن مورخ فرانسوی

در بنا کردن پرسپولیس ( تخت جمشید ) 2 عامل وجود داشته است دست پرقدرت بشر و مهارت استاد . این در تصاویر عظیم الجسته پادشاهان و نمادهای ملی ایرانیان آشکار است . شک ندارم که باستان شناسان این نکته را اثبات کرده اند . تخت جمشید در بین آثار باستانی جهانی اهمیت خاصی دارد . زیرا هرکس با دیدن آن مات و مبهوت می شود . هر چه در تخت جمشید است سرمشقی برای استادان امروزی است .

کلمان هوار خاور شناس مشهور فرانسوی

در زمان شاهنشاهی شاپور دوم ( ذوالاکتاف ) مسیحیانی که کلیسای ارتودوکس مرتد خطاب میکرد و زندگی را بریشان سخت کرده بود به درباره ایران پناهنده شدند و شاهنشاه یک زندگی عادی با مستمری برای آنان در نظر گرفت و در ایران مستقر شدند او در نبردی سخت ژولین امپراتور روم را شکست داد و او را مجبور کرد به دلیل خسارتهای که به شهرهای ایران زده است حسارت بدهد و معاهده صلحی با وی امضا نمود .

هانري بر دانشمند فرانسوي در کتاب تمدن ايران باستان مي‌نويسد
«اين پادشاه بزرگ یعنی کورش هخامنشی برعکس سلاطين قسي‌القب و ظالم بابل و آسور بسيار عادل و رحيم و مهربان بود زيرا اخلاق روح ايراني اساسش تعليمات زردشت بوده. به همين سبب بود که شاهنشاهان هخامنشي خود را مظهر صفات (خشترا) ميشمردند و همه قوا و اقتدار خود را از خدواند دانسته و آنرا براي خير بشر و آسايش و سعادت جامعه انسان صرف مي‌کردند»

کنت کورث مینویسد

طلاهای انباشته شده و پارچه های زینتی و اثاثیه نفیس ایرانی در شهر سلطنتی پارسه خارج از حد و حساب بوده است و به همین دلیل حتی بر سر تخلیه آن توسط غارتگران ( اسکندر گجستک ) جدل های بسیاری رخ داد .

ادوراد براون

در پنجره های کاخ پرسپولیس یکی از سنگها را دیدم که در مقابل نور خورشید همچون شیشه می درخشد . با دیدن این صحنه ماتثر شدم . زیرا بعد از گذتت 2100 سال از ویرانی این کاخ توسط اسکندر با اینکه کسی نبوده تا سنگها را صیقل دهد ولی با اینهمه هنوز همچون آینه درخشش دارد .

دکتر ریچارد فرای

ویرانه های تخت جمشید با کاخهای پارسه نشانه های هنر شگفت جهان باستان است . ویرانه های این عظمت به راستی انسان را مبهوت خودش میکند . چه برسد به زمانی که این کاخهای ایرانیان با سنگهای قیمتی و سربازان پادشاهی و ستونهای عظیم پابرجا بوده است .