وسط میدان جنگ بادبادک هوا کنیم ! کاریکاتور مبارزه از نوع کروبی و موسوی

-
ازین دایناسور به آن دایناسور

وسط دعوا خیلی اتفاق‏ها می‏افتد که آدم را چوب دوسر طلا می‏کند.
وسط دعوا یکی جمهوری اسلامی را با اینکه می‏گیرد و می‏کشد و می‏بندد نظام «مقدس» می‏‏خواند و ما باید حرف نزنیم و شرایط را درک کنیم.
وسط دعوا مرده می‏برند کوچه به کوچه و آیات عظامی که پایشان لب گور است، خفه خوان گرفته‏اند و ما باید شرایط را درک کنیم و به آنها از گل بالاتر نگوییم.
وسط دعوا ملتی را که به پا خواسته، منتر بیانیه مصلحتی، مجمعی منتر، می‏کنند و ما باید شرایط را درک کنیم و به رئیس ابترش چیزی نگوییم.
وسط دعوا ملتی را که مرگ بر دیکتاتور می‏گوید و چنان رشد کرده که سینه به سینه جلوی بسیج عقب‏مانده می‏ایستد، بادبادک به دست می‏دهند و ما باید شرایط را درک کنیم و به به و چه چه کنیم.
وسط دعوا که ملت ولی‏فقیه را سیدعلی پینوشه خطاب می‏کند یکی امام امام می‏کند و خودش را به کسی وصل می‏کند که سی سال پيش از دنیا هزار و چهارصد سال عقب بود.
وسط دعوا یکی میاید با انشايی دبستانی میگوید، رئیس جمهور ... فرمان بده فرمان بده، و ما باید نخندیم.
وسط دعوا خیلی اتفاقها می‏افتد که آدم مجبور می‏شود از این دایناسور به آن دایناسور پناه ببرد، اما نگران نیستم. ملت ایران نشان داد که سیل است و امت نیست. سیل و ملت ناگهانی راه می‏افتند. راه که افتادند هر چیزی و کسی را که جلویشان باشد از جا خواهند کند و با خود خواهند برد. تاریخ برای ورق خوردن سرعتش را با عجله‏ی ما تنظیم نمی‏کند، بهتر است ما صبر خودمان را به تاریخ گره بزنیم.


گرفته از گفتار عبدلقادر بلوچ


آقای موسوی! بجای بادبادک هوا کردن، فراخوان اعتصاب های سراسری بدهید

آقای میرحسین موسوی تا دیر نشده است و مردم همچنان در میدان مبارزه ایستادگی میکنند و امید خود را به پیروزی و دست یافتن به آزادی و دموکراسی از دست نداده اند، به جای هوا کردن بادکنک، مردم را به اعتصاب هایِ سراسری فرابخوانید. انجام کاری که امروز میتواند پیروزی مردم ایران را پایدار و تضمین کند، شاید که فردا دیگر کاربردی نداشته باشد. فراموش نکنید که در این جهان، شما پناهگاهی استوارتر از باور مردم و پشتیبانی آنها پیدا نخواهید کرد. پیروزی مردم ایران پیروزی شماست؛ در انجام کاری که امروز باید انجام دهید هیچ تردیدی نکنید که فردا دیر است.

-

به بسيجی های غير ايرانی بيشتر پول ميدهند

-
از زمانی که در ایران سرکوب گسترده تظاهرات اپوزیسیون آغاز شد، در برخی رسانه ها اخباری پدیدار شدند مبنی بر اینکه در ضرب و شتم فعالان اپوزیسیون نه تنها اعضای بسیج و بلکه "شرکای" خارجی نیز شرکت داشتند.

در بسیاری از بلاگ هایی که به توصیف درگیری بین نیروهای ضدشورش با نیروهای اپوزیسیونی می پردازند، خبر داده شده است که علاوه بر بسیج، افرادی که به فارسی حرف نمی زدند نیز به تظاهرکنندگان حمله می کردند. بلاگ نویسان معتقدند که آنها اعضای حماس و حزب الله بودند که در اردوگاه هایی ایرانی دوره آمادگی خود را می گذرانند.

یکی از بلاگ نویسان با یکی از اعضای بسیج در شیراز صحبت کرده بود که به وی گفت: "ما تنها نیستیم. دربین ما اعراب زیاد هستند. به آنها بیشتر از ما پول می دهند". وی گفت که همه موظف به سرکوب اغتشاشگران هستند.

باید گفت که اقدامات نیروهای ضدشورش در ایران نتیجه بخش بوده و از تعداد تظاهر کنندگان در خیابان های تهران شدیداً کاسته شده است. اما در کل جنبش معترضین علاوه بر سایر موارد، اختلاف نظراتی جدی در داخل حکومت را نیز آشکار کرد.

تظاهرکنندگانی که پس از اعلام پیروزی "محمود احمدی نژاد" رئیس جمهور ایران به خیابان ها آمدند را تلویزیون های سراسر جهان نشان دادند. اما پس از انکه نیروهای ضدشورش دست به کار شدند، تصویر کاملاً تغییر یافت. امروز تنها تعداد کمی از اپوزیسیونرهای مصمم در خیایان ها نسبت به انتخابات ریاست جمهوری که بعقیده آنها در آن تقلب شده است، اعتراض می کنند.

در عین حال "ریوا بهال" از مرکز تحلیلی "استراتفور" معتقد است که دلیل کم شدن شدت تظاهرات این است که اپوزیسیون بیشتر در بین جوانان و مردم تحصیلکرده شهرنشین محبوبیت دارد و نفوذ آن بر سایر اقشار اجتماعی کم است. وی گفت: "آنچه که در ایران رخ نداد، گسترش پایه اجتماعی اپوزیسیون است. کجایند بازاری ها؟ کجایند اتحادیه های صنفی؟ کجایند روحانیون؟ همه اینها بخش قال توجهی از جامعه ایران را تشکیل می دهند و نباید فراموش کرد که بسیاری از آنها نیز از آقای احمدی نژاد حمایت می کنند".

به عقیده کارشناسان، اکنون در تهران مبارزه سیاسی سرسختانه پشت درهای بسته متوقف نمی شود و گفته می شود که مخالف اصلی گروه حاکم "علی اکبر هاشمی رفسنجانی" رئیس جمهور سابق است. "عباس میلانی" مدیر برنامه پژوهش های ایرانی در دانشگاه استنفورد معتقد است که این وضعیت می تواند در آینده به نفع اپوزیسیون باشد: "نیروهای مترقی می توانند در مبارزه بر سر تغییرات از این شکاف استفاده کنند. یک چنین مناقشه داخلی هیچگاه سابقه نداشته است".

-
MidEast.RU: پایگاه اطلاع رسانی خاور میانه : اوضاع در ایران و کاهش موج اعتراضات
-

یک افتخار بزرگ برای احمدی نژاد - دوستان آلمانی محمود

-
محمود احمدی‌نژاد ، با وجود همه‌ی انتقادها و مخالفت‌ها نسبت به او، در آلمان دوستدارانی نیز دارد که حتا از سیاست سرکوب مخالفانش در ایران خوشحال‌ هستند.

یک روزنامه‌ی آلمانی در مقاله‌ای با عنوان "دوستان آلمانی محمود" نوشته است : نئونازی‌ها و احزاب راست افراطی در آلمان مانند «حزب دمکرات ملی آلمان»(NPD) و حزب «اتحاد مردم آلمان» ، در سیاست روزانه‌ی خود پیوسته نسبت به استحاله و اشغال آلمان توسط مسلمانان هشدار می‌دهند. ولی این مساله باعث نمی شود که این احزاب راست افراطی، از حکومت اللهی در ایران و رهبران آن هواداری نکنند!

راست‌های افراطی در اینترنت پیروزی احمدی‌نژاد را جشن گرفتند و همزمان تلاش می‌کنند از آن برای تبلیغات خود استفاده کنند. دو حزب یاد شده به دنبال تشابهاتی میان سیاست محافظه‌کاران اسلامی و وضعیت خود می‌گردند.

« آشتی ناپذیر »

«اتحاد مردم آلمان»، پیروزی احمدی‌نژاد را در وبسایت خود تبریک گفت و او را «میهن‌پرستی آشتی‌ناپذیر» خواند. این حزب معتقد است که احمدی‌نژاد «فروتنانه و ایثارگرانه» حکومت می‌کند. حمایت‌گرایی او از ایران در برابر «کوسه‌های بورس» محافظت می‌کند.

با اینکه بسیاری از ایرانیان سیاست اقتصادی احمدی‌نژاد را عامل رکورد تورم و بیکاری گسترده می‌دانند، ولی او برای حزب راست افراطی آلمان «مبارزی شجاع علیه سرمایه‌ی بین‌المللی» است که «به نفع همه‌ی مردم» در اقتصاد دخالت می‌کند.

توهین به جنبش اعتراضی ایران

در وبسایت حزب یاد شده، حتا از خشونت نیروهای امنیتی دولت ایران علیه اپوزیسیون، با استعاره‌ای دست و پا شکسته پشتیبانی می‌شود. در حالی که احمدی‌نژاد جنبش اعتراضی مردم را به «خس و خاشاک» تشبیه کرده بود، راست‌های افراطی آلمان می‌نویسند: «پاسداران انقلاب و میلیشیای بسیج باید هر چه زودتر خیابان‌های تهران را بروبند، زیرا کثافت در خیابان‌ها عمیقا لانه کرده است». نئونازی‌های آلمان با تاکید بر خشونت‌طلبی خود، خواهان آن هستند که جاروی این کار از «برس پولادین» باشد.

«اتحاد مردم آلمان»، احمدی‌نژاد را «رییس‌جمهور مردم» می‌نامد که با تصویر آرمانی یک رهبر سیاسی در میان نیروهای راست افراطی آلمان سازگار است. موضعگیری پرخاشجویانه‌ی احمدی‌نژاد در برابر اسراییل و اظهارات او در انکار هولوکاست، مورد استقبال جریان‌های راست افراطی در آلمان است.

در گردهمایی منکران هولوکاست که در سال ۲۰۰۶ به ابتکار احمدی‌نژاد در تهران برگزار شد، اعضای حزب راست افراطی «دمکرات ملی آلمان» نیز شرکت داشتند. مجله‌ی راست افراطی «ملت و اروپا»، در همان سال، تفسیر احمدی‌نژاد را درباره‌ی هولوکاست با عنوان «سپاس آقای پرزیدنت» به چاپ رساند.

در آلمان نه تنها نئونازی‌ها و احزاب راست افراطی، بلکه گروه‌های بنیادگرا از کشورهای اسلامی نیز از احمدی‌نژاد پشتیبانی می‌کنند. یهودی‌ستیزی و مخالفت با دمکراسی غربی، فصل مشترک این نیروهاست.
-----
روزنامه‌ی آلمانی «زوددویچه تسایتونگ»

عکس تظاهرات خارج از کشور در اعتراض به کشتن ندا و جوانان ایران توسط حکومت

کانادا
زوریخزوریخ
فرانکفورت
کانادا
کانادا
کانادا
لندن
ترکیه
اتریش
کلن
هلند
هلند
هلند
دانمارک
برلین
دانمارک
دانمارک
امریکا
بلژیک
بلژیک


فیلمی از هیتلر با دوبله ی احمدی نژاد !


- - - - - - - -
-

بازشماری آرا راه چاره نیست - موسوی

-
ميرحسين موسوي، تأكيد كرده كه بازشماري آرا راه چاره نيست و تنها راه جلب اعتماد عمومي ابطال انتخابات است.

آقاي موسوي روز شنبه ۶ تير (۲۷ ژوئن) با انتشار نامه اي خطاب به شوراي نگهبان، 'هيأت ويژه' پيشنهادي اين شورا را رد كرد اما گفت كه آماده پذيرش حكميتي مستقل است.

سخنگوي شوراي نگهبان يك روز پيش تر گفته بود كه اين شورا 'هيأتي ويژه' را براي بررسي انتخابات و بازشماري ده درصد آرا تشكيل مي دهد و از نامزدهاي معترض خواسته بود نمايندگان خود را براي حضور در بازشماري معرفي كنند.

اما آقاي موسوي عقيده دارد: "منحصر كردن رسيدگي به شكايات مربوط به تخلفات انتخاباتي به بازشماري ده درصد صندوق هاي رأي نمي تواند به جلب اعتماد و اطمينان مردم كمك كند و افكار عمومي را در خصوص نتايج اعلام شده اقناع نمايد".

او نوشته است كه "حجم تخلفات و اقدامات مغاير قانون" به حدي است كه چاره اي جز "ابطال انتخابات و برگزاري مجدد آن" وجود ندارد.

-------------------------------

مواردي كه در ماده ۳۳ قانون انتخابات جرم تلقي شده است:

* خريد و فروش رأي
* تقلب و تزوير در اوراق و تعرفه يا برگ رأي يا صورت جلسات
* تهديد و تطميع در امر انتخابات
* رأي دادن با شناسنامه جعلي
* رأي دادن با شناسنامه ديگري
* رأي دادن بيش از يك بار
* اخلال در امر انتخابات
* كم و زياد كردن آرا يا تعرفه ها
* تقلب در رأي گيري و شمارش آرا
* رأي گرفتن با شناسنامه كسي كه حضور ندارد
* توصيه به انتخاب كانديداي معين از طرف اعضاي شعبه اخذ رأي يا هر فرد ديگر در محل صندوق رأي به رأي دهنده
* تغيير و تبديل يا جعل و يا ربودن يا معدوم نمودن اوراق و اسناد انتخاباتي از قبيل تعرفه و برگ رأي و صورت جلسات و تلكس و تلفنگرام ها و تلگراف ها
* باز كردن و يا شكستن قفل محل نگهداري و لاك و مهر صندوق هاي رأي بدون مجوز قانوني
* جابجايي، دخل و تصرف و يا معدوم نمودن اسناد انتخاباتي بدون مجوز قانوني
* دخالت در امر انتخابات با سند مجعول
* ايجاد رعب و وحشت براي رأي دهندگان يا اعضاي شعب ثبت نام و اخذ رأي با اسلحه يا بدون اسلحه در امر انتخابات
* دخالت در امر انتخابات با سمت مجعول و يا به هر نحو غيرقانوني

---------------------------------

نامه جدید موسوی به شورای نگهبان

موسوی با اشاره به ماده ۳۳ قانون انتخابات رياست جمهوري ايران نوشته است كه تخلفات صورت گرفته در اين انتخابات از مصاديق "تأثير در نتيجه كلي انتخابات" است.

آقاي موسوي نوشته است از آنجا كه بخشي از تخلفات صورت گرفته "بنابر اعلام شوراي نگهبان" خارج از "دايره صلاحيت بررسي" اين شورا است و بخشي از اعتراضات به عملكرد تعدادي از اعضاي اين شورا مربوط مي شود، شوراي نگهبان يا هيأت منتخب اين شورا نمي توانند "داوري منصفانه" داشته باشند.

او افزوده است: "برخي از افراد اين هيأت در انتخابات موضع بي طرف نداشته اند و نسبت به نتايج آن، پيش از بررسي، اعلام موضع كرده اند".

با اين وجود آقاي موسوي نوشته است: "براي اينكه راهي جهت رسيدگي از طريق يك هيأت حكميت ملي گشوده بماند... پيشنهاد مي كنم كه موضوع به حكمتي شرعي و قانوني و مستقل كه مورد اتفاق نامزدها و حمايت آن دسته از حضرات آيات و مراجع عظام تقليد كه حل و فصل موضوع را پيگيري نموده اند باشد، ارجاع داده شود".
تخلفاتي كه 'مصداق تأثير در نتيجه كلي انتخابات' است

آقاي موسوي در نامه خود به شوراي نگهبان، مواردي را برشمرده كه به گفته او در دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري ايران واقع شده و ابطال انتخابات را "اجتناب ناپذير" مي كند.

او استفاده وسيع از امكانات دولتي و منابع عمومي و همچنين دخالت اعضاي دولت به نفع "نامزد حاكم" را از جمله اين تخلفات دانسته است.

آقاي موسوي همچنين "خريد رأي از طريق توزيع سود سهام عدالت و پرداخت هاي نقدي به خانواده هاي تحت پوشش نهادهاي حمايتي"، "پرداخت پول به اعضاي شوراهاي اسلامي و افراد ذي نفوذ"، "عدم اخذ رأي از بخش قابل توجهي از واجدان شرايط با محدود كردن زمان انتخابات و تخلفات متعدد"، "چاپ حدود ۲.۵ ميليون تعرفه جديد بدون شماره سريال و با مجوز يكي از اعضاي شوراي نگهبان"، "توصيه به رأي دادن به نامزد مشخص توصط اعضاي شعبه و ناظران"، "ايجاد رعب و وحشت براي رأي دهندگان در هفته منتهي به روز اخذ رأي"، "حمله به ستادها و هواداران و تجمعات قانوني تبليغاتي"، "ايجاد محدوديت هاي متعدد براي نمايندگان ناظر ستادها" و "قطع سرويس پيام كوتاه در روز رأي گيري به عنوان ابزار پيش بيني شده براي نظارت" را از جمله ديگر موارد تخلف برشمرده است.

او همچنين به آنچه "طراحي ساز و كار غير قابل نظارت و مغاير قانون براي تجميع آراي شمارش شده و اعلام نتايج آرا" خوانده، اعتراض كرده است.

آقاي موسوي "بخش هايي از نيروي مسلح" را به "مداخله گسترده" در قبل و حين انتخابات متهم كرده و نوشته است كه اين كار "خلاف نص صريح" نظر آيت الله خميني بوده است.

او همچنين نوشته است: "حمله به ستادهاي انتخاباتي در شهرستان ها و تهران و پلمپ ستاد مركزي اينجانب و دستگيري رئيس و اعضاي فعال آن موجب اخلال در گردآوري كامل اسناد و مدارك تخلفات انتخاباتي گرديد".


حکومتی که به روی مردم گلوله بکشد کارش تمام است

؛ گور خود را می کنید

اولش مردم راضی بودند به عوض شدن رئیس جمهور.
با امید به عوض شدن شرایط رفتیم رإی دادیم.
بعد از تقلب عجولانه و تبریک عجولانه تر رهبر, مردم خیلی محترمانه گفتند ما قبول نداریم, آرا باید بازشماری بشود. هنوز راضی بودیم, رهبر باشد, تشخیص مصلحت باشد. شواری نگهبان باشد, به جهنم! حتی آن قانون اساسی کوفتی با هزار اشکال سرجاش باشد. فقط احمدی نژاد نباشد...
خودمان سر صندوق ها بودیم خبر داشتیم حدودا هر کس چند رای آورده, پس اعتراض کردیم. تجمع کردیم. هر جا می رفتیم احمدی نژاد هم همانجا تجمع می گذاشت. با وقاحت ما را خس و خاشاک و کثافت خطاب کرد.
تجمع ها ادامه پیداکرد. این بار به گفته شهردار سه میلیون نفر در راهپیمایی مسالمت آمیز در تهران شرکت کردند . بدون یک کلمه توهین و فحش. خودشان باورشان نمی شد و باچشم های گشاد به این منظره نگاه می کردند. آخرش یکیشان تاب نیاورد و تیراندازی کرد..
.در تلویزیون مرتب به مردم معترض اوباش و اغتشاش گر گفته می شد. تحلیل گرانی آمدند و هر چه مزخرف و دروغ از دهنشان بیرون آمد گفتند و برایمان خط و نشان کشیدند. عصبانی تر شدیم.
موبایل و اس ام اس و یاهو و فیس بوک و... به رویمان بستند روی تلویزیون های ماهواره ای پارازیرت انداختند. متحد تر شدیم.
شب ها روی پشت بام دروغ گویی و دیکتاتوری این ها را فریاد زدیم. و مجبور شدیم(علی رغم لاییک بودن بعضی هایمان) از ظلم و جور شان به خدایی که ادعا داشتند می پرستندش و از او می ترسیدند پناه ببریم و الله اکبر بگوییم.
..برای گرفتن حقمان هر روز به خیابان رفتیم. با وقاحت گفتند اینها عامل بیگانه اند. از اوباما و سارکوزی و براون دستور می گیرند. بمب گذار و مجاهد تقلبی تراشیدند و به تلویزیون آوردند. مکالمه تلفنی تقلبی پخش کردند که مثلا زنی از انگلیس رهبری جنبش را در دست دارد.
هرچه دروغ گفتند و سعی کردند از هم جدایمان کنند متحدتر شدیم و عزممان برای گرفتن حقمان جزم تر شد. دیگر نمی توانستیم در خانه بمانیم. بهمان توهین شده بود. هر روز با همدیگر در خیابان قرار می گذاشتیم.
اما هر روز بدون دلیل مردم را به خاک و خون کشاندند. بیش از ده نوع نیروی ویژه مثل سگ هار به جان مردم انداختند.
راهپیمایی بزرگتری را تدارک دیدیم.
خیلی از روزنامه نگارها, وبلاگ نویس ها و روشنفکران شچاعی که فکر می کردند رهبری جنبش در دست آنهاست دستگیر کردند و طبق خبرها چند نفرشان هنوز زیر وحشیانه ترین شکنجه ها قرار دارند.
رهبر در نماز جمعه آمد به جای میانجی گری , اعتقادمان را به سخره گرفت. و با آوردن کل سپاهش از سراسر ایران خواست ارعابمان کند.
فهمیدیم ارتش 20 میلیونی بسیج که قرار بود از منافع ملت دفاع کند برای رویارویی با مردم تربیت شده اند.
رئیس نیروی انتظامی با دماغ سفیدشده از شدت ترس آمد تلویزیون برایمان خط و نشان کشید که هر کس فردا به خیابان بیاید جانش پای خودش است.
کسانی که تا به حال ملتفت نشده بودند که خیابان ها هم مثل تمام ثروت این مملکت ارث پدری ایشان است و ابراز اعتراض در آن قدغن است حالیشان شد.
خیلی هامان وصیت نامه نوشتند. خیلی هامان باورمان نمیشد رژیمی که با راهپیمایی میلیونی مردم آمده و سوار شده, بیاید روی همان مردم آتش بگشاید.
دیروز گاز اشک آور و اسید و گلوله و باتوم بود که و حشیانه بر سر و روی مردم فرود می آمد. در بیمارستان ها و درمانگاه ها هم در امان نبودیم. خیلی ها به توصیه دکترها مجبور شدند با اسم دروغین و بدون استفاده از دفترچه بیمه از شکستگی های دست و پایشان عکس بگیرند و یا بخیه شوند. تا تحت تعقیب قرار نگیرند.
چه جوان هایی را سوار وانت و کامیون کردند و تا می خوردند با باتوم زدنشان و چون در زندان دیگر جایی نداشتند با لگد از ماشین به پایین پرتشان کردند.
به زن حامله و پیرزن و پیرمرد هم رحم نکردند.
چشم ها همه از گاز اشک آور سرخ بود.
بهترین صحنه ها همکاری مردم و باز گذاشتن درهای خانه به روی معترضین و
بدترین صحنه دیدن پیکر دختر زیبای ایران, ندا در فیلم بود که اشک به چشمان همه مان آورد...
امشب الله اکبرها سوز دیگر داشت. شعار مرگ بر دیکتاتور شدت بیشتری داشت. خیلی ها بعد از الله اکبر مرگ بر رهبر هم اضافه کرده بودند... و ندا جان, ندا جان راهت ادامه دارد...
دیگر مردم فقط به عوض شدن رئیس جمهور راضی نیستند. دیگر رهبر و بقیه بالایی ها را نمی خواهند.
همه احساس انزجار و نفرت داریم از حکومتی که به روی مردم پاک کشور گلوله می ریزد.
تا آخرش با هم می مانیم. چون
"اینان هراسشان ز یگانگی ماست."
-
وبلاگ زیتون
-